ورود و عضویت
0
سبد خرید شما خالی است
0
سبد خرید شما خالی است

وسواس و درمان آن در متون اسلامی

0 دیدگاه

این مقاله به مطالعه درباره رویكرد «شناخت ـ رفتار درمانگرى اسلامى» و مقایسه آن با رویكرد «شناخت ـ رفتار درمانگرى سنّتى» در زمینه علایم پیش‏گیرى و درمان اختلال وسواس فكرى ـ عملى مى‏پردازد. اختلال وسواس فكرى ـ عملى ( OCD ) (3) یكى از اختلالات اضطرابى است كه با تفكر وسواسى، رفتار اجبارى و درجات متفاوت اضطراب مشخص مى‏شود. اولین و جامع‏ترین مطالعه در مورد این اختلال را ژانه ( Johane ) در سال 1903 انجام داد و پس از آن،

 

رویكردهاى روان تحلیلگرى، زیست‏شناختى، رفتارى، شناختى و شناختى ـ رفتارى به بررسى این اختلال پرداختند. در این میان، شناخت ـ رفتار درمانگرى بر پردازش‏هاى شناختى نادرست در شكل‏گیرى و تداوم این اختلال تأكید كرده، با ایجاد دگرگونى و تغییر نظام شناختى فرد و بهره‏گیرى از فنون و اصول شناختى و رفتارى، به درمان این اختلال مى‏پردازد. (4)

از سوى دیگر، در متون اسلامى به نكات ظریف و كاربردى در ارتباط با این اختلال برمى‏خوریم. در این رویكرد، علاوه بر نقش عوامل فیزیولوژیك و عوامل عاطفى و هیجانى، بر نقش فرایندهاى شناختى و عقلانى تأكید شده است. همچنین راهبردهاى پیشگیرانه و درمانى اسلامى بر تمام جنبه‏هاى درمانى، به ویژه فنون شناختى، رفتارى، معنوى، ارتباطى و دارویى، تأكید دارند.

مقاله حاضر درصدد مقایسه رویكرد «شناخت ـ رفتار درمانگرى سنّتى» با «شناخت ـ رفتار درمانگرى اسلامى» برگرفته از متون و منابع اسلامى در زمینه علایم، محتوا، سبب‏شناسى، پیش‏گیرى و درمان اختلال وسواس فكرى ـ عملى و شناخت وجود تشابه و تمایز این دو رویكرد در ارتباط با موارد مذكور است .

مقدّمه

«وسواس فكرى ـ عملى» یكى از اختلالات اضطرابى است كه ویژگى‏هاى بارز آن شامل افكار وسواسى، (5) تصورات وسواسى، (6) نشخوارهاى وسواسى، (7) شك‏هاى وسواسى، (8) تكانه‏هاى وسواسى (9) و آیین‏هاى وسواسى (10) است كه عامل مهمى در ایجاد آشفتگى در افراد مبتلا به آن مى‏باشد و غالبا در عملكرد و سازگارى اجتماعى این افراد اختلال ایجاد مى‏كند. افكار وسواسى پیوسته موجب پریشانى بیمار مى‏شوند و فرد مبتلا با تلاش ناموفق، درصدد مقابله با آن‏ها برمى‏آید. اعمال یا آیین‏هاى وسواسى به صورت رفتارهایى كلیشه‏اى درمى‏آیند كه بیمار مدام آن‏ها را تكرار مى‏كند. این اعمال ماهیتا لذتبخش نبوده و مفید نیستند. علایم خودكار اضطراب غالبا وجود دارند.

ارتباط تنگاتنگى میان علایم وسواسى، به ویژه افكار وسواسى، و افسردگى وجود دارد. این اختلال در زنان و مردان به طور مساوى وجود دارد و به عنوان اختلالى نهفته مطرح شده است كه قریب یك درصد از نوجوانان و دو درصد از بزرگ‏سالان از آن رنج مى‏برند. شروع اختلال معمولاً در كودكى یا اوایل بزرگ‏سالى است. سیر آن متغیر بوده و احتمالاً بدون علایم عمده افسردگى به سوى مزمن شدن پیش مى‏رود. (11)

این اختلال در طول تاریخ، دامنگیر تعدادى از انسان‏ها بوده است. جان بانیان ( Bunyan ) و چارلز داروین ( Darwin ) از جمله افراد مشهورى به شمار مى‏روند كه در گذشته مبتلا به این اختلال فلج‏كننده بوده‏اند. (12)

در بسیارى از توصیف‏هاى اولیه از این اختلال، محتواى مذهبى آن مورد تأكید قرار گرفته است. این نوع محتوا راهنماى مهمى در درك ماهیت این اختلال به شمار مى‏رود. محتواى وسواس‏ها منعكس‏كننده نگرانى عمده هرعصر به شمار مى‏روند، خواه این محتوا مربوط به كار شیاطین و آلودگى به وسیله میكروب باشد، خواه مربوط به تشعشع یا خطر ابتلا به ایدز. اگرچه اولین و جامع‏ترین مطالعه در مورد این اختلال را ژانه در سال 1903 انجام داد، اما تا زمانى كه فروید راهى به سوى درك عمیق‏تر این اختلال نگشود و توصیف بالینى خوبى از آن به دست نداد، این اختلال به خوبى شناخته نشده بود. با این حال، ناتوانى و ضعف رویكرد روان تحلیلگرى در درمان منجر به شكل‏گیرى رویكردهاى دیگرى همچون رویكردهاى زیست‏شناختى، رفتارى، شناختى و شناختى ـ رفتارى در ارتباط با علایم، پدیده‏شناسى، سبب‏شناسى و درمان این اختلال گردیده است.

عوامل زمینه‏ساز اختلال ( OCD ) شناخته نشده‏اند، اما سه علت احتمالى شامل علل عضوى، ژنتیك و تجربیات اولیه بررسى شده‏اند. (13) مطالعات درمانى در مورد این اختلال به طور كلى در سه زمینه دارو درمانى، رفتار درمانى، شناخت درمانى و تركیب درمان‏هاى شناختى ـ رفتارى با دارو درمانى بوده است.

شناخت ـ رفتار درمانگرى از جمله رویكردهایى است كه بر نقش پردازش‏هاى شناختى نادرست در شكل‏گیرى و تدام این اختلال تأكید كرده است. در رویكرد «شناخت ـ رفتار درمانگرى سنّتى»، وسواس به عنوان افكار، تصاویر ذهنى و تكانه‏هاى ناخواسته و مزاحم تعریف شده است و محتواى آن مى‏تواند شامل وسواس آلودگى با نجاست، آسیب‏رسانى به خود و دیگران، رفتارهاى غیرقابل پذیرش از نظر اجتماعى، وسواس‏هاى جنسى و وسواس نظم و ترتیب یا شمارش باشد. همچنین پیش‏گیرى از وسواس به میزان شناخت فرد از خود و تعیین در موقعیت‏هاى زندگى او وابسته است. مهم‏ترین تدابیر درمانى ذكر شده در این رویكرد شامل رویارویى و جلوگیرى از پاسخ است كه طى آن، درمانگر به شناسایى افكار خودكار منفى فرد پرداخته و با ایجاد تغییر در نظام شناختى و اعتقادى او و استفاده از فنون شناختى و رفتارى به درمان وى مى‏پردازد. (14)

در متون و منابع اسلامى نیز به نكات كاربردى قابل اعتمادى در عرصه وسواس و چگونگى درمان آن برمى‏خوریم؛ در آیات متعددى، واژه «وسواس» در قرآن كریم آمده (سوره‏هاى مباركه ناس، اعراف و طه) و منظور از آن نوعى اختلال روانى و فكرى است كه مترادف با ذهاب عقل بوده، باعث مى‏شود افراد به سوى افكار ناخواسته كشیده شوند و در نتیجه، دست به رفتارهاى نادرست یا ناپسند بزنند.

پیامبراكرم نیز وسواس را به صورت تصورات و افكارى تعریف مى‏كند كه شخص را تحت تأثیر قرار داده، او را به قهقرا مى‏برد و از انجام اعمال طبیعى باز مى‏دارد.

بر اساس متون و منابع اسلامى، محتواى وسواس بیش‏تر در ارتباط با اعمال و رفتارهاى عبادى و مذهبى همچون نماز، غسل، طهارت و نجاست است و علامت مشخصه آن وجود اضطراب مى‏باشد، به گونه‏اى كه اضطراب، آسایش و راحتى را از فرد سلب مى‏كند و همراه با شك و تردید است. افراد وسواسى دایم در مورد امور اعتقادى مانند وضو و طهارت دچار شك و تردید مى‏شوند و احساس الزام و اجبار به اعمال و رفتارهاى تكرارى دارند.

با مراجعه به آیات، روایات و متون اسلامى مى‏توان مشاهده كرد كه وسواس انواع متفاوتى دارد كه عبارتند از: وسواس فكرى (ترس از بیمارى و تفكر افراطى در مورد سلامتى)، وسواس اعتقادى (اندیشه‏هاى بیهوده درباره مرگ، قبر، برزخ و معاد)، وسواس افراطى (داشتن افكارى كه به هیچ وجه عاقلانه نمى‏باشند)، و وسواس عملى (تكرار ركعات نماز، طهارت یا غسل.)

در مورد سبب‏شناسى وسواس، نظریه‏پردازان اسلامى با استنباط از آیات و احادیث، معتقدند: وجود اضطراب (حالات شدید روحى)، اختلالات جسمى (مانند سوء هاضمه)، توجه افراطى به غرایز (شهوت و امیال كاذب)، عدم رشد عقلى، ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و برخى عوامل دیگر مى‏توانند سرچشمه ایجاد این اختلال گردند. همچنین پرورش صحیح ذهنى، رشد عقلانى، به كارگیرى شیوه‏هاى تربیتى درست، پیش‏گیرى از تشدید اضطراب و ترس و پرخاشگرى، برقرارى نظم و انضباط منطقى در زندگى، آگاهى از وظایف شرعى و زدودن ابهام در این زمینه از جمله راهبردهاى پیش‏گیرانه‏اى هستند كه در متون اسلامى بر آن‏ها تأكید شده است.

در احادیث و روایات، به روش‏ها و فنون شناختى، معنوى، ارتباطى، رفتارى و دارویى براى درمان این اختلال اشاره شده است كه برخى از آن‏ها عبارتند از: پرورش عزّت فرد مبتلا به وسواس، تشریح كامل وظایف شرعى در مورد افكار و اعمال وسواسى، تكیه به خداوند و توكّل به او و استعانت از او، اكتفا به واجبات و ترك مستحبات، مراقبت مستمر از وسواس و كنترل پیوسته افكار و اعمال خود در فرایند درمان، نظارت مشاورى معتبر و متخصص بر اجراى راهبردهاى درمانى مذكور، درمان از طریق خوردن انار شیرین، روغن زیتون، خرما، سیب، كندر و سبزیجات، شست‏وشوى سر با آب سدر، دود كردن اسپند و خضاب و رنگ كردن مو.

وسواس از دیدگاه اسلام

الف. «وسواس» از نظر لغوى و اصطلاحى

«وسواس» یكى از نكاتى است كه مكرّر در كتب آسمانى و به ویژه در قرآن كریم به آن اشاره شده است. وسواس در زبان عربى و فارسى در اصل، بر نوعى اندیشه و محتواى ناخواسته و نامطلوب دلالت مى‏كند. (15)

«وسواس» از ماده «وسوسه» مشتق شده كه بیانگر رابطه شیطان با قلب انسان است. بهتر است بگوییم: القائات و تصورات نامقدّس و باطل بر قلب انسان را در مكتب اسلام «وسواس» مى‏گویند. وسواس دو جنبه فكرى و عملى دارد و نوعى بیمارى روانى است. كسى كه به «وسوسه» مبتلا شده است «وسواس» و «موسوس» نام دارد.

در لغت، «وسوسه» و «وسواس» یكى دانسته شده و «وسوسه» كلامى پنهانى است كه در آن اختلاط صورت گرفته و در هم و بر هم و بى‏نظم است. همچنین «وسواس» در جایى گفته مى‏شود كه كسى وحشت كرده، كلامش در اثر وحشت، بى‏نظم شده باشد و همانند دیوانگان عمل كند.

زمخشرى گفته است: «الوسواس» اسمى است به معناى «وسوسه» و مراد از آن شیطان است. (16)

در قرآن كریم نیز آمده است كه «فوسوَس لهُما الشیطان»؛ (اعراف: 30) پس شیطان آنان را وسوسه كرد. بنابراین، «وسواس» با (فتح واو) هم به معناى شیطان و هم به معناى گفته وسوسه‏آمیز است.

از سوى دیگر، در علم كلام نیز براى وسواس و وسوسه تعاریفى بیان شده است كه در این‏جا به برخى از آن‏ها اشاره مى‏شود:

ـ دو دلى، تردید و شكى كه در ضمیر انسان پدید مى‏آید؛

ـ شك و شبهه در عبادات و احكام مذهبى، بخصوص در طهارت و نجاست؛

ـ آنچه شیطان در دل انسان افكند و او را به كار بد برانگیزاند؛

ـ ایجاد امرى بى‏نفع یا ضرر در ضمیر كسى توسط نفس شخص یا توسط شیطان ـ كه نیروى محرّك انسان به انجام بدى‏هاست. (17)

نكته قابل ذكر در مورد وسواس این است كه طبق متون و منابع اسلامى، وسواس فقط در اعمال انسان تجلّى پیدا نمى‏كند، بلكه به اندیشه او نیز راه مى‏یابد. مرحوم علّامه مجلسى ضمن شرح یك روایت مى‏گوید: «وسوسه سخن بیهوده و بى‏سودى است كه نفس و شیطان در روح انسان پدید مى‏آورند.» (18)

همچنین از شیخ مفید نیز نقل گردیده كه «وسوسه» عبارت است از تحریك افعال و اعمال و نیات باطل انسانى به وسیله عوامل شیطانى. (19)

میر سید شریف جرجانى، مؤلف ترجمان القرآن، «وسوسه» را چنین تعریف كرده است: «اندیشه بد در دل كرده» و در تعریف «وسواس» چنین مى‏گوید: «دیو وسوسه‏كننده یعنى اندیشه بد در دل افكننده». نسبت دادن این وسوسه‏ها یا اندیشه‏هاى بد به دیو یا شیطان از غایت اجبارى بودن افكار وسواسى حكایت مى‏كند. (20)

به طور كلى، از روایات مى‏توان نتیجه گرفت كه:

اولاً، وسوسه یا وسواس نوعى اختلال روانى است.

ثانیا، با اضطراب و ترس همراه است.

ثالثا، وسوسه و ذهاب عقل و كثرة‏التخلیط در اختلال روانى باهم مشتركند.

رابعا، مراد از وسوسه، وسوسه فكرى است و از این‏رو، از آن به «شیطان الوسوسة» تعبیر شده است؛ زیرا شیطان كارش این است كه افراد را به افكار ناخواسته و مذموم بكشاند تا به وسیله آن، رفتارى ناپسند از آن‏ها صادر شود. (21)

ب. محتواى وسواس

وسوسه و وسواس در فرهنگ عرفانى، همان «هواجس و خواطر» نفسانى و به معناى انگیزش‏هاى نفس آدمى است. نفس، آدمى را به انجام كارهایى ترغیب مى‏كند و بر آن اصرار مى‏ورزد. این خاطره‏هاى نفسانى اگر طبق موازین شرع باشند، به سمت نعمت‏هاى خداوند و انجام اعمال مشروع گرایش پیدا مى‏كنند، اما وسوسه‏هاى شیطانى همواره آدمى را به سوى گناه و معصیت مى‏برند و تنها با توكّل به ذات اقدس خداوند و ذكر حضرت او از میان مى‏روند و بى‏اثر مى‏شوند. وسواس مرضى است كه اغلب، اشخاص متدین به آن مبتلا مى‏شوند؛ گاه در نیت و گاه در مخارج حروف و گاه در صحّت وضو و غسل و گاه در عدد ركعات نماز و گاه در طهارت و نجاست. به همین دلیل، در علم فقه، بابى تحت عنوان «كثیرالشك» یا «وسواس» وجود دارد و طبق دلایل فقهى، شك وسواسى ارزش مذهبى ندارد و احكام شك شامل افراد وسواسى نمى‏شود. به طور كلى، محتواى متداول و رایج وسواس، شك و شبهه در عبادات و در امور مذهبى، به ویژه طهارت و نجاست، است.

مرحوم دهخدا در یادداشت‏هاى خود درباره این كلمه آورده است: «در تداول، حالتى است كه به بعضى مقدّسین دست مى‏دهد كه متنجّس را ـ مثلاً ـ صد بار مى‏شویند و گمان مى‏برند هنوز پاك نشده، یا كلمه‏اى از نماز را صدبار مى‏گویند و تصور مى‏كنند درست نبوده، یا بارها در آب غوطه مى‏خورند و فكر مى‏كنند ارتماس لازم بجا نیامده است.» (22)

حضرت امام خمینى قدس‏سره نیز در این‏باره مواردى از ابتلا به وسواس را ذكر مى‏كنند؛ از جمله درباره طهارت و نجاست، نیت و تكبیرة‏الاحرام، قرائت به واسطه تكرار آن و تغلیظ در اداى حروف آن و خروج از قواعد تجوید و وسواس در وضو و غسل. (23)

یحیى سیدمحمدى انواع متفاوت وسواس را این‏گونه ذكر كرده است: (24)

وسواس فكرى: درباره سلامتى بدن بسیار فكر كردن و ترس از بیمارى، به طورى كه فرد وسواسى ممكن است بدون هیچ كسالت و دردى، به پزشك مراجعه كند و دارو مصرف نماید.

وسواس اعتقادى: اندیشه‏هاى بیهوده درباره مردن، قبر، برزخ، معاد، خیر و شرّ، خوبى و بدى و…

وسواس افراطى: وجود افكارى كه به هیچ وجه عاقلانه نیست؛ مثلاً، گاه فرد وسواسى عقیده دارد كه داروى بخصوصى طول عمر مى‏آورد و حال آن‏كه ممكن است مضر باشد.

وسواس عملى: فرد وسواسى دست به كارهایى مى‏زند كه كاملاً بى‏مورد و حتى مخالف عرف و خلاف شرع و احكام الهى است و شاید بدعت محسوب گردد. در صورت همراه شدن وسواس عملى و فكرى، فرد با مشكلات بیش‏ترى مواجه مى‏شود.

آثار وسواس عملى فراوانند؛ از جمله تكرار شستن، رفتارهاى انحرافى (مثل دزدى بدون نیاز مادى)؛ شمارش بى‏فایده اشیا، به صورت خاصى راه رفتن (مثلاً، با فاصله 3 سانتى) و ترس از آلودگى و مرگ. به طور كلى، افراد مبتلا به وسواس ممكن است به امراضى مانند افسردگى، كم‏خونى، بى‏محبت شدن، احساس‏هاى بیجا كه جنبه افراط و تفریط دارند و پندارهاى موهوم دچار شوند.

انواع وسواس

از آیات و روایات نیز مى‏توان انواعى از وسواس را استخراج كرد كه عبارتند از:

1. وسواس جدال و كشمكش

یكى از نمونه‏هاى بارز و روشن وسوسه‏هاى شیطانى، جدال و كشمكش و گفت‏وگوهاى زننده و پرخاش‏جویى و ستیز است. خداوند در قرآن كریم مى‏فرماید: «به تحقیق، شیاطین دوست خود را وسوسه مى‏كنند تا با شما به جدال و كشمكش برخیزند.» (انعام: 121)

2. وسواس در نیت

وسواس در نیت نوعى از كارهاى عجیب و غریب و بیهوده برخى افراد مبتلا به وسواس است؛ مانند این‏كه در نیت براى نماز تعلّل مى‏كند و از نماز جماعت باز مى‏ماند.

ابوحامد غزّالى معتقد است وسوسه در نیت نماز، یا به سبب كمبود عقل است یا به دلیل آشنا نبودن به شرع؛ زیرا فرمان‏بردارى و تعظیم و اجراى دستورات در قصد و نیت، مثل فرمان‏بردارى و تعظیم دستورات دیگران است.

3. وسواس‏هاى اعتقادى

وسوسه‏هاى شیطان گاه به مراحل خطرناك‏ترى مى‏رسند و تا پاى اعتقادات مؤمنان پیش مى‏روند. شیطان مى‏كوشد مؤمنان را در اعتقادات و مبانى فكرى وسوسه كند و پایه‏هاى ایمانى آن‏ها را سست سازد؛ از جمله در مسائلى همچون حج، نماز، روزه، صدقه، صله رحم، خوش زبانى، تقدّم در سلام و مانند آن.

4. وسواس در زمان عبادات

برخى از افراد متدین در تعیین و فرا رسیدن زمان عبادات دچار وسواس هستند، به گونه‏اى كه یقینى عادى مثل سایر افراد براى آن‏ها حاصل نمى‏شود و در نتیجه، از فضیلت عبادت محروم مى‏شوند.

5. وسواس در وضو

این نوع وسواس یكى از وسواس‏هاى بسیار شایع و متداول بین افراد مبتلا به این بیمارى است. مبتلایان این كار را آن‏قدر تكرار مى‏كنند كه وقت فضیلت عبادت مى‏گذرد و در آب نیز اسراف مى‏شود.

6. وسواس بروز حَدَث

كار شیطان همواره وسوسه‏هاى آزاردهنده و شكنجه‏كننده است؛ از قبیل این‏كه پس از فراغ از غسل و وضو فرد بیهوده احساس مى‏كند كه حدث هایى از او خارج مى‏شوند، كه البته نباید به آن‏ها توجه كند.

به طور كلى، در كلیه مسائل عبادى و اعتقادى، با تسلط شیطان، فرد دچار وسوسه مى‏شود و با تكرار یا اجتناب از آن اعمال یا افكار، موجبات محرومیت خویش را از پاداش و ثواب فراهم مى‏سازد. سایر اعمال عبارتند از: وسواس در غسل، قبله، نماز، عدالت امام جماعت، عدم استجابت دعا، وسوسه ریا، ثروت، دنیاخواهى و مانند آن.

ج. علایم وسواس

از احادیث مربوط به علایم وسواس، مى‏توان نتیجه گرفت:

اولاً، وسواسى كسى است كه براى دورى از افكار ناخواسته (مذموم، رنجش‏آور یا ناشدنى) به افعالى مانند خوردن خاك، خرد كردن كلوخ، كندن ناخن‏ها با دندان و به دندان گرفتن ریش پناه مى‏برد.

ثانیا، تمنّا و به فكر آرزوهاى غیرممكن بودن از مصادیق وسواس است.

ثالثا، مراد از «وسواس» در این روایات، وسواس فكرى است؛ زیرا علایم ذكر شده مانند خوردن خاك ربطى به وسواس عملى ندارد.

از سوى دیگر، بر اساس احادیث مربوط به وسواس، وسواس با شك و تردید همراه است و وسواسى در امور اعتقادى، وضو، طهارت و مانند آن زیاد دچار تردید مى‏شود. (25)

وسواسى به صحّت و درستى عملى كه انجام مى‏دهد اطمینان ندارد و از این‏رو، آن را تكرار مى‏كند و در آخر هم رضایتى از عمل خود ندارد. احادیثى كه از اعاده و تكرار عمل منع مى‏كنند، بر این موضوع دلالت دارند. (26)

احساس الزام و اجبار به عمل و رفتار و دخالت نداشتن اراده وسواسى در آن، به گونه‏اى كه گویا عمل خود را ناشى از شیطان مى‏داند، از ویژگى‏هاى دیگر افراد مبتلا به وسواس است. (27) احساس به بن بست رسیدن و این‏كه خود قادر به انجام عمل به صورت عادى نیست و از این‏رو، از فرد دیگرى مثل امام على علیه‏السلام كمك مى‏خواهد یا به خداوند التجا مى‏كند، از ویژگى‏هاى دیگر وسواسى در روایات است. (28)

د. سبب‏شناسى وسواس

نظریه‏پردازان اسلامى با استنباط از روایات و احادیث معصومان علیهم‏السلام معتقدند: وجود اضطراب (حالات شدید روحى)، اختلالات جسمى (مانند سوء هاضمه)، توجه افراطى و غرق بودن در غرایز (شهوات و امیال كاذب) عدم رشد عقلى، ضعف در اراده (تسلیم شدن در برابر افكار شیطانى)، شك و تردید در اعمال، عدم اعتماد به نفس و مواردى مانند آن مى‏توانند سرچشمه اختلال وسواس فكرى ـ عملى گردند.

از احادیث گوناگون به دست مى‏آید كه بین معده و دستگاه گوارش با وسواس (فكرى) رابطه وجود دارد: (29)

امام موسى كاظم علیه‏السلام مى‏فرماید: «چه بسا شخصى كه دچار سوءهاضمه است و در هضم غذا با مشكل روبه روست یا پرخورى زیاد مى‏كند، به اختلال وسواس دچار مى‏شود.» (30)

همچنین بین امیال كاذب و وسواس فكرى رابطه وجود دارد. در روایت دیگرى مى‏فرماید: «هرچه شهوتِ غیر واقع‏بینانه بیش‏تر باشد، احتمال مبتلا شدن به وسواس نیز بیش‏تر است.» (31)

بین رشد عقلى و وسواس فكرى نیز رابطه منفى وجود دارد و از این‏رو، ملائكه به وسواس فكرى مبتلا نمى‏شوند. (32) ریشه وسواس عملى هم در وسواس فكرى است و از این‏رو، اگر از كسى كه به وسواس (مثلاً، وضو یا نماز) مبتلا شده است، سؤال شود كه چرا این‏گونه عمل مى‏كنى، در پاسخ مى‏گوید: افكار شیطانى باعث مى‏شوند. (33)

پیش‏گیرى از وسواس

از نظر اسلام، راهكارهایى كه از ابتلا به وسواس پیش‏گیرى مى‏كنند، همان شیوه‏هاى تربیتى هستند كه سلامت روانى فرد را ارتقا مى‏دهند و مانع بروز بیمارى‏هاى روانى مى‏گردند. در ادامه، به تعدادى از این روش‏ها اشاره مى‏شود:

1. پرورش صحیح ذهنى و رشد عقلانى و پرهیز از تقویت بیش از اندازه قوّه خیال در مراحل رشد؛

2. عدم به كارگیرى شیوه‏هاى نادرست تربیتى از قبیل سخت‏گیرى بیجا، تهدید، تنبیه بدنى، تحقیر، ملامت و خرده‏گیرى افراطى؛ زیرا این شیوه‏ها امنیت روانى كودك و نوجوان را مختل مى‏سازند.

3. پیش‏گیرى از تشدید اضطراب، ترس، پرخاشگرى و مانند آن‏كه زمینه‏ساز ابتلا به وسواس هستند.

4. برقرارى نظم و انضباط منطقى در زندگى و برنامه‏ریزى صحیح در اشتغالات، استراحت و عبادت، به گونه‏اى كه فرد اوقات خود را به بیكارى و بطالت نگذراند و زمینه را براى اشتغال به امور خیالى فراهم نسازد.

5. كسب آگاهى صحیح و كافى نسبت به وظایف شرعى و زدودن هرگونه ابهام در این زمینه و توجه به اصول برائت در همه امور و تعیین قلمرو و اصل احتیاط؛ (34)

6. استحمام و شست‏وشوى سر با آب و برگ سدر كه در جلوگیرى از ابتلا به اختلالات مغزى مؤثر است. (35)

7. ایجاد اشتغال ذهنى با ذكر و قرائت قرآن به ویژه سوره «یس». (36)

و. درمان وسواس

درمان این مرض قلبى، كه احتمال دارد افراد را به هلاكت ابدى و شقاوت سرمدى برساند، همچون سایر بیمارى‏هاى روانى، با علم و عمل بسیار آسان است، ولى انسان باید ابتدا خود را مریض بداند و پس از آن درصدد علاج برآید. مشكل در اینجاست كه شیطان طورى مقدّمات را براى این بیمارى آماده مى‏كند كه فرد خود را مریض نمى‏داند، بلكه دیگران را منحرف و سهل‏انگار مى‏پندارد. هركسى كه در خود شائبه این امر را یافت، باید به مردم معمولى مراجعه كند و عمل خود را بر علما و فقها عرضه دارد و از آن‏ها بپرسد كه آیا مبتلا به وسواس است یا نه. پس از آن‏كه دریافت مبتلا به وسواس است، لازم است به اصلاح خود بپردازد.

راه عمده براى معالجه وسواس، بى‏اعتنایى به وسوسه‏هاى شیطانى و خیالاتى است كه شیطان به فرد القا مى‏كند. بدون شك، پس از چندین مرتبه بى‏اعتنایى و عمل بر خلاف رأى شیطان، او از انسان مأیوس مى‏شود و قطعا بیمارى‏اش معالجه خواهد شد. (37)

در احادیث و روایات معصومان علیهم‏السلام به روش‏ها و فنون شناختى، معنوى، ارتباطى، عملى و دارویى براى درمان اختلال وسواس فكرى ـ عملى اشاره شده است. (38) این روش‏ها به شرح ذیل مى‏باشند:

1. آگاه‏سازى فرد وسواسى از وضع نابهنجار خود و موقعیتى كه در ارتباط با خداوند دارد و ایجاد آمادگى روانى براى درمان؛ از جمله زنده كردن امید به درمان در وى؛ (39)

2. پرورش عزّت نفس و تبیین منافات آن با وسواس و بندگى شیطان و تقویت اراده و اعتماد به نفس در فرد. (40)

3. تشریح كامل وظایف شرعى در مورد افكار و اعمال وسواسى و تقویت اراده و تعهد عملى به ضوابط و احكام شرعى و عدم تخلّف از آن. (41)

در این زمینه، امام على علیه‏السلام نیز مى‏فرمایند: «هركس یقین و اعتقادش درست باشد، رغبتى به جدال و كشمكش نشان نمى‏دهد.» (42)

از برهان خُلف سخن حضرت على علیه‏السلام چنین استنباط مى‏شود كه اهل شك و تردید و وسوسه، افرادى هستند كه در مباحثه و گفت‏وگوى روزمرّه و عملى جدل مى‏كنند و از سركوب كردن مخاطب خود احساس غرور مى‏نمایند. (43)

وضو گرفتن قبل از غذا و بعد از غذا و ذكر نام خداوند، از جمله شیوه‏هاى مهم مقابله با وسوسه شیطان است. (44) امام صادق علیه‏السلام فرمودند: «زمانى كه كسى وضو بگیرد و بسم‏اللّه نگوید، شیطان در آن وضو شریك خواهد بود و در خوردن و آشامیدن و هر كار دیگرى سزاوار است كه بسم‏اللّه گفته شود و در غیر این صورت، شیطان در آن شركت خواهد داشت.» (45)

4. تغییر موقعیت در مورد عمل وسواسى؛ براى مثال، در مورد لباسى كه پس از شستن، رنگ خون در آن هنوز باقى است و زمینه وسواس را در فرد فراهم مى‏كند، پیشنهاد مى‏شود كه آن لباس را رنگ‏آمیزى كند یا از لباس تیره، كه پس از شستن، رنگ خون در آن مشخص نیست، استفاده نماید؛

5. به خدا تكیه كردن و به وى پناه بردن، استعانت و توجه قلبى و زبانى به پروردگار كه وسوسه‏هاى نفس و شیطان را دور مى‏كند و به تدریج، از بروز افكار ناخواسته جلوگیرى مى‏نماید و فرد با اعتماد به خداوند، مى‏تواند خود را كنترل نماید و از وسواس دورى كند.

حضرت على علیه‏السلام مى‏فرمایند: «هنگامى كه شیطان كسى را وسوسه كرد، باید به خدا پناه ببرد و بگوید: آمنتُ بالله و برسوله مخلصا له الدین.» (46)

از ظاهر روایت مزبور معلوم مى‏شود كه وسواس اعتقادى و فكرى منظور است كه درمان آن شامل دو چیز مى‏باشد: توكّل به خداوند و خود را در پناه وى احساس نمودن؛ و دیگر این‏كه با زبان تكرار كند تا فكر ناخواسته و انحرافى در ذهن او نیاید.

6. درمان از طریق خوردن انار، به ویژه انار شیرین و همچنین خوردن روغن زیتون، خرما، سیب، كندر، سبزیجات و دود كردن اسپند؛

پیامبراكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند: «هركس انار بخورد، قلبش نورانى مى‏گردد و وسوسه تا چهل روز از او دور مى‏شود.» (47)

در مورد فواید سیب نیز روایاتى آمده است؛ چنان‏كه جعفرى نقل مى‏كند: امام كاظم علیه‏السلام فرمودند: «سیب شفا و درمان چندین مرض است: زهر و جادو و وسوسه‏هایى كه از ساكنان زمین پدیدار مى‏شوند و بلغمى كه غالب شده است، و هیچ چیز نیست كه زودتر از سیب سود ببخشد.» (48)

در زمینه استفاده از كندر و اسپند نیز امام صادق علیه‏السلام فرموده‏اند: «استفاده از كندر فرارى‏دهنده شیطان‏ها و برطرف كننده دردهاست و هر خانه‏اى كه در آن اسپند دود كنند، شیطان از آن خانه تا هفتاد خانه مى‏گریزد.» (49)

همچنین پیامبراكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند: «سفره‏هاى خود را با سبزیجات مزین كنید؛ زیرا خوردن آن‏ها همراه با گفتن بسم‏الله الرحمن الرحیم سبب گریز شیطان خواهد بود.» (50)

در كتاب‏هاى معتبر دینى و فقهى، بیش از ده روایت درباره روغن زیتون آمده است. براى نمونه، امام موسى كاظم علیه‏السلام فرمودند: «از جمله سفارش‏هاى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به على علیه‏السلام آن است كه روغن زیتون را بخور و به بدنت بمال! بدون تردید، هركسى از آن بخورد و آن را به بدن بمالد تا چهل روز شیطان به او نزدیك نخواهد شد.» (51)

در سخنان معصومان علیهم‏السلام فواید بسیارى براى خوردن خرما بیان شده است؛ از جمله پیامبراكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند: «جبرئیل به من خبر مى‏دهد كه در خرما نُه خصلت است: از بین بردن توانایى شیطان و قوّت تفكر و ازدیاد حس شنوایى و بینایى و خوش‏بویى و سلامتى دهان و معده و برطرف كردن دردها و مؤثر در هضم غذا و موجب تقرّب به درگاه حضرت احدیت و دورى از شیطان.» (52)

همچنین روزه‏دارى و پرهیز از پرخورى از فنون مهم درمان وسواس است و به دو دلیل در ارتباط با وسواس بر روزه‏دارى تأكید شده است: یكى معنوى؛ زیرا انسان روزه‏دار توجهش به خدا زیاد است و از این‏رو، افكار شیطانى به او هجوم نمى‏آورند، و دوم آن‏كه لازمه روزه‏دارى پرهیز از پر بودن دایمى معده مى‏باشد و این در كاهش افكار و امیال وسواسى مؤثر است.

امام صادق علیه‏السلام فرمودند: «حقیقتا هیچ راحتى براى مؤمن جز ارتباط و لقاى پروردگار وجود ندارد. البته چهار چیز است كه راحتى را فراهم مى‏سازد؛ از جمله گرسنگى و روزه‏دارى براى خدا كه داراى دو تأثیر مهم است: 1. امیال و هواهاى نفسانى را تحت كنترل قرار داده، مانع تبلور افراطى آن مى‏شود. 2. فرد را از وسوسه‏هاى شیطانى و اوهام و افكار مزاحم باز مى‏دارد.» (53)

مطالعات اخیر حاكى از آن است كه میزان ابتلا به وسواس درافراد طبقات مرفّه جامعه بیش از بقیه افراد جامعه مى‏باشد. (54 )

7. خضاب و رنگ كردن مو و شانه كردن آن موجد شادابى و آرامش فرد مى‏شوند و در كاهش وسواس مؤثرند؛ حضرت محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند: «لاغرى و بیمارى را از بین مى‏برد و از وسوسه‏هاى شیطانى كم مى‏كند.» (55)

8. اكتفا به واجبات و ترك مستحبات و پرداختن به ضرورت‏ها و پرهیز از غیر آن.

امام على علیه‏السلام فرمودند: «دل‏هاى آدمیان گاهى پرنشاطند و گاهى بى‏نشاط؛ آن‏گاه كه پرنشاطند، آن‏ها را به انجام مستحبات نیز وادار كنید و آن‏گاه كه بى‏نشاطند، تنها به انجام واجبات قناعت كنید.» (56)

9. مراقبت مستمر از وسواس و كنترل پیوسته افكار و اعمال خود در فرایند درمان و نظارت مشاوره‏اى معتبر بر اجراى دستورات و انجام وظایف.

در این‏باره امام صادق علیه‏السلام فرمودند: «هرگز نمى‏توانى با شیطان و راه‏هاى چیرگى او و انواع وسوسه‏هاى وى مقابله كنى، مگر با رعایت چهار نكته:

1) مراقبت دایم از نگرش‏ها و افكار خود و عوامل تأثیرگذار بر آن‏ها؛

2) پایدارى در مسیر حق و انجام وظیفه شرعى؛

3) توجه به عظمت و اعتبار زندگى اخروى ـ یعنى مقصد متعالى و خوش‏بختى جاوید خود؛

4) توجه به خدا و قدرت او و توكّل بدو.» (57)

وسواس از دیدگاه سنّتى

الف. تعریف وسواس

وسواس‏هاى عبارتند از: افكار، تصاویر ذهنى و تكانه‏هاى ناخواسته و مزاحم. این وسواس‏ها معمولاً از جانب فرد به عنوان افكار، تصاویر و تكانه‏هاى ناسازگار، بى‏معنا، ناپذیرفتنى و مقاومت‏ناپذیر، تلقّى مى‏شوند. محرّك‏هاى برانگیزاننده زیادى وجود دارند كه وسواس‏ها را موجب شوند. وقتى فرد دچار یك فكر وسواسى مى‏شود، احساس ناراحتى یا اضطراب مى‏كند و مایل است براى خنثى‏سازى (58) (جبران) وسواس یا پیامدهاى آن اقدام كند. خنثى‏سازى غالبا شكل رفتار اجبارى (59) (شست‏وشو یا وارسى كردن) به خود مى‏گیرد. رفتارهاى وسواسى معمولاً به شیوه‏اى قالبى یا طبق قواعد برخاسته از دیدگاه ویژه فردى، به وقوع مى‏پیوندند. این رفتارها به تسكین موقّتى اضطراب منجر مى‏شوند، به طورى كه فرد تصور مى‏كند اگر این رفتار صورت نمى‏گرفت، اضطرابش افزایش مى‏یافت.

رفتارهاى بى‏اثرساز شامل تغییراتى در فعالیت ذهنى هستند؛ مانند این‏كه فرد در واكنش به یك فكر وسواسى بخواهد آگاهانه به چیز دیگرى فكر كند. همچنین در این افراد رفتارهاى اجتنابى (60) نیز مشاهده مى‏گردد، بخصوص اجتناب از موقعیت‏هایى كه افكار وسواسى را برمى‏انگیزانند.

از لحاظ بالینى، پدیده وسواس فكرى ـ عملى را معمولاً به دو دسته افكار وسواسى بدون رفتارهایى آشكار و وسواس‏هاى همراه با رفتارهاى آشكار تقسیم كرده‏اند. (راچمن و هاجسون (61) 1980، نقل از سالكوسكیس و همكاران، 1977).

ب. محتواى وسواس‏ها

محتواى افكار، تكانه‏ها و تصورات وسواسى معمولاً از دیدگاه فرد مبتلا، غیرقابل قبول و منافى با اصول است. هرقدر اندیشه مزاحم ناپذیرفتنى‏تر باشد، وقوعش فرد را بیش‏تر ناراحت مى‏كند. شایع‏ترین محتواى افكار وسواسى، همراه با نمونه‏هایى از انواع افكار و رفتارهاى اجبارى مربوط به آن‏ها در ذیل ارائه شده است. (سالكوسكیس و كمپل، 1994)

نمونه وسواس

ـ آلودگى (افكار مربوط به آسیب دیدن بر اثر تماس با میكروب، مدفوع، خون، سم و مانند آن)؛

ـ آسیب رساندن به خود یا دیگران؛

ـ مرگ یا تصور مرگ عزیزان؛

ـ ترس از رفتار غیرقابل پذیرش از لحاظ اجتماعى (مثل داد زدن، ناسزا گفتن و به زبان آوردن الفاظ ركیك)؛

ـ امور جنسى (اشتغال ذهنى درباره اندام‏ها و اعمال جنسى غیرقابل پذیرش)؛

ـ مذهب (افكار كفرآمیز و شكل‏هاى مذهبى).

ـ نظم و ترتیب (قرار دادن اشیا در جاى خود، انجام اعمال به نحو درست و بر حسب الگو و یا شمارش خاص)؛

ـ بى‏معنا (جمله‏ها، تصورات، آهنگ‏ها، كلمات و رشته‏هاى بى‏معناى اعداد).

نمونه رفتارهاى اجبارى

ـ ضد عفونى كردن تمام چیزهایى كه احتمالاً دیگران با آن‏ها تماس داشته‏اند؛

ـ پنهان كردن اشیاى تیز مثل چاقو؛

ـ وارسى كردن ماشین خود براى اطمینان از این‏كه با كسى تصادف كرده یا كسى را كشته است؛

ـ سعى در كنترل رفتار خود، اجتناب از موقعیت‏هاى اجتماعى و نظرخواهى از دیگران در مورد مناسب بودن رفتار خود؛

ـ ترس از تنها بودن با جنس مخالف یا كودكان؛

ـ دعا خواندن افراطى، نذر و نیاز زیاد در راه خداوند؛

ـ كارها را به تعداد موردپسند تكرار كردن، تكرار یك كار تا وقتى به آرامش خیال برسد؛

ـ شنیدن آهنگ برنامه ورزشى تلویزیون در ذهن هنگام مطالعه و تكرار این كار تا زمانى كه بتواند پاراگراف موردنظر را بدون شنیدن آهنگ بخواند.

ج. علایم و ملاك‏هاى تشخیصى وسواس

طبق چهارمین مجموعه راهنماى تشخیصى و آمارى اختلالات روانى انجمن روان‏پزشكى امریكا ( DSM- IV 1994 ) (62) ملاك‏ها و علایم تشخیصى اختلال وسواس فكرى ـ عملى عبارتند از:

1. وجود افكار وسواسى

افكار، تكانه‏ها یا تصاویر ذهنى كه گاهى در حین اختلال روانى تجربه مى‏شوند، ایجاد آشفتگى مى‏كنند، مزاحم و نامناسب تلقّى شده، موجب اضطراب یا نگرانى قابل ملاحظه مى‏شوند.

این افكار، تكانه‏ها، یا تصورات ذهنى صرفا ناشى از نگرانى‏هاى مفرط درباره مسائل واقعى زندگى نیستند.

شخص تلاش مى‏كند این افكار، تكانه‏ها یا تصاویر ذهنى را متوقف كند، از آن‏ها اجتناب نماید یا با فكر و عمل دیگرى، آن‏ها را خنثى سازد.

شخص مى‏داند كه افكار، تكانه‏ها یا تصورات وسواسى محصول ذهن او هستند و از خارج به او تحمیل نمى‏شوند.

2. وجود اعمال اجبارى

رفتارهاى تكرارى (مثل شستن دست و وارسى كردن) یا اعمال ذهنى (مثل نیایش، دعا، شمارش و تكرار لغات به صورت بى‏صدا) كه شخص احساس مى‏كند مجبور است در واكنش به یك فكر وسواسى انجام دهد یا مطابق اصولى كه باید به دقت رعایت شوند، عمل كند.

این رفتارهاى تكرارى یا اعمال ذهنى با هدف جلوگیرى از ناراحتى یا رخ دادن اتفاقات و وقایع وحشتناك طرح‏ریزى مى‏شوند و در عین حال، با آنچه قرار است خنثى یا پیش‏گیرى شود ارتباط ندارند و به وضوح افراطى‏اند.

د. سبب‏شناسى وسواس

به طور كلى، نظریه‏هاى شناختى بر شیوه شناخت افراد از محیط و از خودشان تأكید دارند؛ این‏كه آنان چگونه پدیده‏ها را درك و ارزشیابى مى‏كنند، چگونه یاد مى‏گیرند و چگونه مى‏اندیشند. اختلال وسواس فكرى ـ عملى نیز از دیدگاه شناختى اختلالى است كه ریشه در پردازش‏هاى شناختى دارد و فرد افكار، عقاید، و تصورات و تكانه‏هاى ناخواسته مزاحمى را تجربه مى‏كند كه در او ایجاد تشویش مى‏كنند و حذف آن‏ها برایش مشكل است.

از سوى دیگر، هنگام ارزیابى و درمان وسواس‏ها، به آسانى مى‏توان بسیارى از تحریفات شناختى موجود در اغلب درمان‏جویان وسواسى را مشاهده كرد. چندین نوع از خطاهاى شناختى یا عقاید غیرمنطقى ـ كه تاكنون شناخته شده‏اند، شامل مقوله‏هاى ذیل هستند. (63)

1. خطر، آسیب؛

2. شك، عدم یقین و تصمیم‏گیرى؛

3. كمال‏گرایى؛ (64)

4. احساس گناه، مسؤولیت، شرم، تعصّب و اخلاق؛ (65)

بسیارى از پژوهشگران معتقدند: افراد مبتلا به اختلال OCD غالبا خطر پیامدهاى منفى بسیارى از اعمال را به صورت افراطى و بیش از اندازه براورد مى‏كنند. (66)

حال، سالكوسكیس (1985) اعتقاد دارد كه مبتلایان ممكن است واقعا خطر یا آسیب را به صورت افراطى براورد نكنند، بلكه مسؤولیت خود را بیش از اندازه براورد كنند یا به خاطر فرضیات اساسى، خود را سرزنش نمایند.

ناتوانى در تصمیم‏گیرى یكى دیگر از خصوصیات شناختى مبتلایان به OCD است. در یك بررسى مقایسه‏اى، فریستون و همكاران او (1993) دریافتند كه ناتوانى در تحمّل عدم قطعیت، یكى از مشخصه‏هاى مهم نگرش‏هاى شناختى وسواسى است.

یكى دیگر از باورهاى نادرست مبتلایان OCD این است كه انسان باید در همه زمینه‏ها شایستگى داشته باشد و ناكامى در جامه عمل پوشاندن به عقاید كمال‏گرایانه باید تنبیه گردد.

پیمتن ( Pimten) (1987 ) معتقد است: اعمال كمال‏گرایانه مكرّر در مبتلایان، نشان‏دهنده كنترل افراطى رفتار است؛ بدین معنا كه این افراد مى‏كوشند ادراكات خود را با عطف‏هاى ذهنى ویژه‏اى انطباق دهند.

همچنین پژوهشگران معتقدند: احساس مسؤولیت ادراك شده و احساس گناه، پیش‏بینى كننده‏هاى خوبى براى محتواى فكر وسواسى و اعمال تشریفاتى افراد مى‏باشند. (67) در مورد تعصّب و اخلاق مبتلایان به OCD اطلاعات كمى در دسترس است. یافته‏هاى گزارش شده توسط استكتى و همكاران او (1991) نشان مى‏دهند كه نوع مذهب فرد نقش نسبتا ضعیفى در نشانه‏شناسى روانى دارد.

راچمن (1997) نیز عوامل ذیل را در سبب‏شناسى OCD مؤثر مى‏داند:

1. شناخت‏هاى نادرست كه منجر به ایجاد اضطراب مى‏شوند؛

2. میزان اهمیتى كه فرد به افكار وسواسى خود مى‏دهد

(اهمیت افراطى به افكار مزاحم)؛

3. جهت‏گیرى و تحریفات شناختى (خود را مسؤول و مقصّر دانستن براى حوادث ناراحت‏كننده)؛

4. تعبیرها و تفسیرهاى فاجعه‏آمیز و افراطى از میزان اهمیت افكار مزاحم.

به طور كلى، مى‏توان گفت: افكار و تكانه‏هاى مزاحم زمانى مى‏توانند منجر به اغتشاش در افراد شوند كه براى فرد مهم باشند و با افكار خود كارِ منفى مرتبط گردند. بنابراین، مشكل به خود افكار مزاحم مربوط نمى‏شود، بلكه به ارتباط پردازشى آن‏ها با افكار منفىِ خودكار و باورهاى مربوطه برمى‏گردد. (68)

پیش‏گیرى از وسواس

از دیدگاه شناخت ـ رفتار درمانگرى، هركس مى‏تواند داراى افكار ناخواسته، تكرارى یا ناخوشایند باشد، اما در حالى كه بسیارى از افراد این افكار را بى‏معنا تلقّى مى‏كنند و آن‏ها را به آسانى از قلمرو ذهنى خویش بیرون مى‏رانند، افراد مبتلا به وسواس، خود را به خاطر داشتن چنین افكار وحشتناكى مسؤول و قابل سرزنش مى‏دانند و مى‏ترسند كه این افكار به اعمال یا پیامدهاى زیان‏بخشى منجر شوند و كوشش مى‏كنند با استفاده از جلوه‏هایى مانند القاى ارادى افكار خوب به خویشتن و وارسى كردن به خنثى‏سازى این افكار بپردازند. بدین‏سان، نارسایى در عملكرد نظام شناختى مبتلایان به وسواس، باورهاى نامتناسبى در پى دارد كه به ادراك نادرست تهدیدها، كه خود نیز ایجاد كننده اضطراب هستند، منتهى مى‏شود. بر این اساس، در رویكرد شناخت ـ رفتار درمانگرى، مسئله پیش‏گیرى به میزان شناخت فرد از خود و تغییرات موقعیت‏هاى زندگى برمى‏گردد و احساس امنیت، آرامش، تعادل روانى، احساس پیشرفت و برترى و شناخت منطقى از جمله اصول مهم سلامت روان به شمار مى‏آیند.

بنابراین، داشتن شناخت صحیح، دانستن نیازها و احتیاجات، نیروهاى داخلى، نحوه ارضا و رفع آن‏ها از راه‏هاى منطقى و مطلوب و استفاده از واكنش روانى ناخودآگاه در هنگام مواجه شدن با مشكلات و ناكامى‏ها باعث تعادل روانى بیش‏تر مى‏شوند و در نتیجه، شخص با اطمینان خاطر به زندگى بدون تشویش خود ادامه مى‏دهد. تمام این مسائل مستلزم تربیت صحیح و درست و جامعه‏اى با زمینه مناسب براى پذیرش افراد متعادل و سازگار مى‏باشد. در نتیجه، پیش‏گیرى در دیدگاه شناختى، شامل كلیه روش‏هایى است كه در نظام شناختى و اعتقادى فرد تغییر و دگرگونى ایجاد مى‏كند. (69)

و. درمان وسواس

در شناخت ـ رفتار درمانگرى، معمولاً ارزیابى و درمان در هم ادغام مى‏شوند، به گونه‏اى كه جنبه بسیار مهم ارزیابى، پاسخ به رویارویى بدون خنثى‏سازى، چه در حین برقرارى جلسه درمانى و چه در بین جلسات درمانى، از تكالیف مهم به شمار مى‏رود؛ زیرا زمانى كه حلقه‏هاى بین برانگیزاننده‏ها، افكار، فعالیت‏هاى خنثى‏ساز و اجتنابى روشن شوند، درمانگر و درمانجو به سرعت مى‏توانند طرح درمانى را به مرحله اجرا درآورند. وقتى ارزیابى دقیق و جزء به جزء فراهم شود، درمان مبتنى بر دو اصل «رویارویى» و «جلوگیرى از پاسخ»، نسبتا راحت و سر راست صورت مى‏پذیرد. (70) براى ارزیابى و شناخت ـ رفتار درمانگرى OCD از الگوى روان‏شناختى اختلال وسواس فكرى ـ عملى استفاده مى‏شود كه فرض‏هاى اساسى آن عبارتند از:

1. وسواس‏ها افكارى هستند كه با اضطراب ارتباط پیدا كرده‏اند (شرطى شده‏اند.) اگر این افكار بیش‏تر مورد شرطى‏سازى قرار نگیرند، اضطراب معمولاً كاهش مى‏یابد، اما به دلیل وقوع رفتارهاى اجبارى، اضطراب در افكار وسواسى كاهش پیدا نمى‏كند.

2. اجبارها رفتارهایى هستند ارادى (آشكار یا ناآشكار) كه به رویارویى با این افكار خاتمه مى‏دهند و ممكن است موجب تسكین اضطراب یا ناراحتى به وجود آمده شوند. وقتى رفتار اجبارى از طریق كاهش اضطراب تقویت مى‏شود، احتمال وقوعش بیشتر مى‏گردد. بنابراین، رفتارهاى اجبارى كوتاه مدت از ناراحتى جلوگیرى مى‏كنند.

3. علاوه بر این، مبتلایان به OCD یاد مى‏گیرند كه رفتارهاى اجتنابى مى‏توانند مانع افكار وسواسى واضطراب شوند، به گونه‏اى كه از رویارویى با این افكار هرچه بیش‏تر كاسته مى‏شود. (71)

به طور خلاصه، اجتناب مانع رویارویى با افكار ترسناك مى‏شود و رفتارهاى اجبارى آشكار و پنهان به رویارویى خاتمه مى‏بخشند. هر دو نوع رفتار، بیمار را از مقابله و رویارویى با افكار و موقعیت‏هاى ترسناك باز مى‏دارند. بدین‏سان، رفتارهاى اجبارى و اجتناب، مانع ارزیابى مجدّد مى‏شوند. (اگر بیمار این رفتارها را متوقف سازد، درمى‏یابد كه چیزهایى كه او را مى‏ترسانند در عمل اتفاق نمى‏افتند.)

بنابراین، درمان شامل رویارو ساختن بیمار با محرّك‏هاى ترسناك و در عین حال، تشویق او براى وقفه در هر نوع رفتارى است كه مانع این رویارویى مى‏شود یا به آن پایان مى‏بخشد. همزمان با آن، ارزیابى مجدد ترس‏ها مورد تشویق قرار مى‏گیرد، به نحوى‏كه‏بیمار درمى‏یابدچیزهاى‏موردترس،درواقع اتفاق نمى‏افتند.

چنان‏كه ذكر شد، در شناخت ـ رفتار درمانگرى OCD ، معمولاً ارزیابى و درمان در هم ادغام مى‏شوند. ارزیابى شامل مصاحبه مفصّل بالینى، خود بازبینى، تكالیف خانگى و مشاهده مستقیم است. هدف‏هاى عمده ارزیابى عبارتند از:

1. توافق در تنظیم فهرستى از مشكلات؛

2. تدوین یك صورت‏بندى روان‏شناختى از مشكل شامل عوامل زمینه‏ساز، آشكارساز و عوامل نگه‏دارنده فعلى؛

3. ارزیابى میزان تناسب درمان روان‏شناختى؛

4. فراهم كردن وسیله‏اى براى ارزیابى پیشرفت كار.

از سوى دیگر، هدف درمان قرار دادن فرد در بالاترین سطح ممكن رویارویى و در عین حال، حذف هر نوع خنثى‏سازى است. در غیر این صورت، خنثى‏سازى باعث مى‏شود كه فرد مبتلا به OCD به انتهاى جلسه رویارویى برسد، بدون آن‏كه مقابله كاملى با ترس‏ها صورت گرفته باشد. درمان با مشاركت بیمار و با این هدف كه بیمار هرچه زودتر در فرایند درمان، مسؤولیت برنامه‏ریزى و ادامه آن را خود بپذیرد، صورت مى‏گیرد. استفاده گسترده از تكالیف خانگى باعث مى‏شود كه نیل به هدف‏هاى درمانى زودتر و با كارایى بیش‏ترى انجام پذیرد. در مراحل بعدى درمان، بیمار خود مسؤولیت اجرا و برنامه‏ریزى را برعهده مى‏گیرد.

روش‏هاى ارزیابى مورد استفاده در شناخت ـ رفتار درمانگرى

1. شرح كلى ماهیت مسأله

این مرحله طى مصاحبه آغازین و با استفاده از سؤال‏هاى باز، مانند «ممكن است درباره مسأله‏اى كه این اواخر داشته‏اید، توضیح دهید» آغاز مى‏شود. آن‏گاه مصاحبه‏كننده با طرح سؤالى درباره تأثیر آن مسأله در طى هفته گذشته، دامنه را كمى محدودتر مى‏سازد. وقتى تصویرى كلى از مسائل موجود بیمار فراهم آمد، نمونه‏هایى از وقوع مسأله در زمان‏هاى اخیر، مورد توجه قرار مى‏گیرد. درمانگر باید سعى كند درباره پیوندهاى كاركردى ممكن سرنخ‏هایى پیدا كند و به ویژه رویدادهایى را كه احتمالاً افكار یا رفتارهاى خاصى رابرمى‏انگیزانند، مورد توجه قرار دهد.

2. شرح تفصیلى و اختصاصى و تحلیل رفتارى

وقتى تصویرى كلى فراهم آمد، مصاحبه وارد تحلیل تفصیلى مى‏شود و بدین منظور، از نمونه‏هاى اختصاصى، كه مسأله را مشخص مى‏سازند، استفاده مى‏گردد. درمانگر مى‏تواند این كار را بر حسب نظام‏هاى پاسخى سازمان‏دهى كند؛ به این معنا كه درباره جنبه‏هاى شناختى ـ ذهنى، هیجانى، فیزیولوژیك و رفتارى مسأله به پرسش بپردازد و از سؤال‏هاى مستقیم استفاده كند و در هر نظام پاسخى، اطلاعاتى درباره افكار وسواسى، برانگیزاننده‏هاى آن، اجتناب و آیین‏مندى فراهم آورد. در هر مرحله، درستى درك ارزیابى كننده از مسأله، با ارائه خلاصه‏هایى از گفته‏هاى درمانجو وارسى مى‏شود.

الف. جنبه شناختى ـ ذهنى

در ارزیابى تجربه ذهنى وسواس، توجه اصلى به شكل (72) (فكر، تصویر یا تكانه) و محتواى (73) افكار مزاحم معطوف مى‏شود. محتواى افكار هر فرد، ویژه (74) است و باید به تفصیل مورد ارزیابى قرار گیرد. برانگیزاننده‏هاى ذهنى افكار وسواسى را نیز مى‏توان همزمان با ارزیابى محتواى این افكار، مورد ارزیابى قرار داد. این برانگیزاننده‏ها ممكن است افكار، تصورات یا تكانه‏هاى غیر وسواسى باشند.

از سوى دیگر، آیین‏مندى‏هاى ذهنى نیز باید ارزیابى شوند و بدین منظور، از درمانجو درباره حوادث اخیرى، كه فكر وسواسى را برمى‏انگیخته‏اند، به دقت سؤال مى‏شود. در این سؤال‏ها افكار یا تصاویرى كه بیمار در ذهنش شكل مى‏دهد، یا هر نوع فعالیت ذهنى كه آگاهانه پدید مى‏آورد یا مى‏خواهد به مرحله عمل برساند، مورد توجه قرار مى‏گیرد.

به دلیل آن‏كه اجتناب (رویگردانى) ممكن است به صورت شناختى یا ذهنى صورت پذیرد، بیمار سعى مى‏كند درباره هیچ چیز فكر نكند یا سراسیمه مى‏خواهد درباره سایر چیزها بیندیشد. این امر نه تنها از رویارویى و ارزیابى مجدّد ـ كه قبلاً به آن اشاره شد ـ جلوگیرى مى‏كند، بلكه بر عكس، اشتغال ذهنى درباره چیزهایى را كه بیمار نمى‏خواهد درباره آن‏ها فكر كند، بیش‏تر مى‏سازد. بنابراین، مهم است بدانیم كه آیا بیمار افكار وسواسى خود را جزو لاینفك شخصیت خود مى‏داند یا نه. همچنین مهم است بدانیم میزان مقاومت بیمار در مورد وسواس‏ها و نیز آیین‏مندى‏هاى مربوط به آن‏ها چقدر و چگونه است؛ زیرا این مقاومت، در پذیرش دلیل درمانگر براى جلوگیرى از واكنش بیمار مؤثر است. همچنین لازم است میزان بى‏معنا بودن افكار یا رفتارهاى وسواسى از نظر بیمار، مورد ارزیابى قرار گیرد.

ب. جنبه هیجانى

تغییرات خلقى مرتبط با وقوع وسواس، بخصوص اضطراب، ناراحتى و افسردگى، حتما باید مورد بررسى قرار گیرند. این گرایش وجود دارد كه اضطراب، هیجانى مسلط فرض شود، اما بسیارى از بیماران، اثر هیجانى وسواس را ناراحتى، تنش خاص، خشم یا انزجار ذكر مى‏كنند. باید معلوم شود كه آیا تغییرات خلقى، قبل از افكار و رفتارهاى وسواسى اتفاق مى‏افتند یا به دنبال آن‏ها.

ج. رفتارها

ارزیابى رفتارها، اهمیتى اساسى دارد. هر رفتارى كه افكار وسواسى را برمى‏انگیزد، از رویارویى با آن‏ها جلوگیرى مى‏كند (اجتناب)، آن‏ها را پایان مى‏بخشد یا از آن‏ها ممانعت به عمل مى‏آورد، به تفصیل مورد ارزیابى قرار مى‏گیرد و بنابراین، در مورد هر رفتارى اطلاعات دقیقى فراهم مى‏آید.

این اطلاعات شكل واقعى رفتار، طول مدت وقوع، فراوانى و ثبات رفتار را در بر مى‏گیرند. همچنین عواملى كه شدت رفتار را كم و زیاد مى‏كنند مورد ارزیابى قرار مى‏گیرند. این عوامل ممكن است موقعیتى، عاطفى، شناختى و یا بین فردى و اجتماعى باشند.

د. عوامل فیزیولوژیك

زمانى كه احساس‏هاى جسمى، خود منشأ ناراحتى به حساب مى‏آیند، این قسمت از ارزیابى ـ بخصوص ـ ضرورى است؛ زیرا احساس‏هاس جسمى ممكن است افكار و رفتارهاى وسواسى را برانگیزانند (مثلاً، در یك مورد، بیمار هرگاه احساس مى‏كرد بدنش عرق كرده است، تصور آلودگى پیدا مى‏كرد و باید خود را مى‏شست.) گاهى ممكن است تغییرات بدنى ناشى از رفتار وسواسى باشند و ـ مثلاً ـ بر اثر شست‏وشوى زیاد پوست آسیب ببیند.

ه. زمینه بروز مشكل

ارزیابى كلى درباره تاریخچه بیمارى ضرورى است. شرایط مربوط به آغاز مشكل بسیار مهم است. شروع مشكل در نوجوانى، در جامعه‏پذیرى و توانایى عمومى بیمار براى مقابله اثر مى‏گذارد. از سوى دیگر، دخالت و نقش سایر افراد خانواده در رفتار وسواسى بیمار باید ارزیابى شود. اثر مشكل بر كار، روابط جنسى و خانوادگى فرد باید مورد بررسى قرار گیرد. آخرین بخش مهم در مصاحبه رفتارى، ارزیابى ارزش كاركردى نشانه‏ها و توجه دادن بیمار به سود وزیان نسبى تغییر است. در پایان مصاحبه ارزیابى، درمانگر باید درباره ماهیت و دامنه مشكل، یك صورت‏بندى اولیه به دست دهد و این فرمول‏بندى باید با بیمار در میان گذاشته شود تا به دنبال آن، بتوان منطق درمان را مطرح كرد. در این بحث، حتما باید اهمیت «خودكنترلى» (75) و همكارى در درمان مورد تأكید قرار گیرد. همچنین مى‏توان براى روشن نمودن جزئیات مشكل، از آزمون‏هاى رفتارى، مصاحبه با بستگان و افراد خانواده، سنجش‏هاى پرسشنامه‏اى و خود بازبینى (76) به صورت یادداشت روزانه افكار و اعمال وسواسى نیز استفاده كرد. (هاوتون و همكاران، 1989، ترجمه قاسم‏زاده 1376)

به طور كلى، رویارویى و جلوگیرى از واكنش از بهترین فنون براى درمان وسواس همراه با رفتار اجبارى آشكار است و شامل روش‏هاى ذیل مى‏شود:

1. رویارویى ارادى و عمدى با همه موقعیت‏هاى اجتنابى؛

2. رویارویى مستقیم با محرّك‏هاى ترسناك، از جمله افكار مزاحم؛

3. جلوگیرى از آیین‏مندى‏هاى اجبارى و رفتارهاى خنثى‏ساز، از جمله رفتارهاى ناآشكار.

درمان وسواس‏هاى بدون رفتار اجبارى آشكار، مبتنى بر دو روش «عادت‏آموزى» و «ایجاد وقفه و فكر» است. «عادت‏آموزى» بر این فرض استوار است كه تمرین‏هاى اولیه باید به طور مكرّر و پیش‏بینى‏پذیر، افكارى را طى دوره لازم براى كاهش اضطراب، برانگیزاند و در عین حال، هر نوع اجتناب نهفته و رفتارهاى خنثى‏ساز را متوقف سازد. وقتى در بیمار نسبت به محرّك‏هاى پیش‏بینى‏پذیر عادت ایجاد شد، درمان به سوى محرّك‏هاى پیش‏بینى‏ناپذیر و ایجاد عادت سوق داده مى‏شود و این كار در حالى صورت مى‏گیرد كه بیمار هنوز اضطراب دارد. هدف از ایجاد وقفه در فكر این است كه راهبردى به منظور كنار گذاشتن افكار فراهم بیاورد و از این رهگذر، دوام آن‏ها را كم كند. این امر ممكن است بر افزایش احساس كنترل بیمار و درنتیجه، در كاهش ناراحتى او اثر بگذارد. در الگوى شناختى ـ رفتارى، پیش‏بینى مى‏شود كه افكار وسواسى بر اثر خنثى‏سازى و اجتناب تداوم یابند. بنابراین، با استفاده از روش مؤثر ایجاد وقفه در فكر، سعى مى‏شود برنامه‏اى نیز در جهت حذف خنثى‏سازى و از جمله، حذف كسب اطمینان و خاطر جمع شدن و نیز اجتناب تنظیم شود. (77)

به دلیل آن‏كه در شناخت ـ رفتار درمانگرى بر اهمیت نقش فرایندهاى شناختى و رفتارى در شكل‏گیرى و تداوم اختلالات روان‏شناختى و كاربرد روش‏هاى تجربى مبتنى بر رفتارگرایى و شناخت‏گرایى، براى درمان الگوهاى پاسخ‏دهى نادرست، تأكید مى‏گردد و با توجه به این‏كه تلفیق فنون شناختى با درمان‏هاى رفتارى موجود، رویكرد غالب در درمان اختلالات روانى است، (78) به سایر فنون رفتارى مؤثر در درمان OCD اشاره مى‏شود. این فنون عبارتند از: رویارویى تجسّمى یا تخیلى، شوخى و مزاح، تنش‏زدایى، نیت متناقض، تلفن زدن، درمان به روش باردارى، كه خود شامل روش‏هاى خودكنترلى، آموزش‏هایى براى توقف تشریفات وسواسى، روش‏هاى تدریجى (به تأخیر انداختن واكنش)، نظارت شدید و روش‏هاى انزجارى مى‏شود.

خلاصه و نتیجه‏گیرى

در رویكرد شناختى ـ رفتارى، وسواس به عنوان افكار، تكانه‏ها یا تصورات مزاحم و ناخواسته‏اى تعریف مى‏شود كه فرد كنترلى بر آن‏ها ندارد و عملكرد اجتماعى، شغلى، خانوادگى و تحصیلى او را تحت تأثیر قرار مى‏دهند و براى وى آشفتگى و اضطراب ایجاد مى‏كنند. فرد براى تسكین اضطراب و آشفتگى خود، به طور موقّت، به خنثى‏سازى روى مى‏آورد و این خنثى‏سازى، شكل رفتارهاى وسواسى و اجبارى به خود مى‏گیرد.

در دیدگاه اسلامى، منظور از «وسوسه» یا «وسواس» به عنوان یك اختلال روانى، همان وسواس فكرى است كه توسط شیطان برانگیخته مى‏شود؛ زیرا كار شیطان آن است كه افراد را به سوى افكار ناخواسته، مزاحم و مذموم بكشاند تا بدین‏وسیله، رفتارهاى ناپسند و اعمال نادرستى از آنان صادر شود. به عبارت دیگر، نسبت دادن این اندیشه‏ها و افكار مزاحم، ناخواسته و نادرست به شیطان، دلالت بر اجبارى بودن آن‏ها و غیرقابل كنترل بودن این افكار توسط فرد دارد.

همچنین در متون و منابع اسلامى به اضطراب‏زا بودن وسواس نیز اشاره شده و «وسواس عملى» به عنوان نتیجه و پیامدى از «وسواس فكرى» مطرح شده است. بنابراین، به طور كلى، مى‏توان استنتاج نمود كه در هر دو رویكرد، به تعریف مشابهى از وسواس برمى‏خوریم و در این زمینه، تفاوت محسوسى بین دو رویكرد موجود نیست.

اگرچه محتواى وسواس از فردى به فرد دیگر متفاوت است، اما شایع‏ترین وسواس‏ها عبارتند از: وسواس آلودگى، ترس از آسیب رساندن به خود یا دیگرى، داشتن رفتارهاى غیراجتماعى، اشتغال به امور جنسى غیرطبیعى، وسواس‏هاى مذهبى، نظم و ترتیب، وسواس‏هاى بى‏معنا و افكارى در مورد مرگ خود یا عزیزان و وابستگان.

در ارتباط با محتواى وسواس، اگرچه متون و منابع اسلامى بیش‏تر به وسواس‏هایى در ارتباط با انجام اعمال و فرایض مذهبى و دینى نظیر شك در تعداد ركعات نماز، وضو، غسل، نیت نماز، تكبیرة‏الاحرام، قرائت، وسواس در طهارت و نجاست (شست‏وشو) اشاره شده است، با این حال، به انواع دیگر وسواس همچون وسواس در مورد سلامتى و ترس از بیمارى، داشتن اندیشه‏هاى بیهوده (وسواس اعتقادى)، وسواس در ارتباط با مرگ، برزخ، قبر، دوزخ و معاد، وسواس‏هاى افراطى مانند داشتن افكار و عقاید غیرمنطقى و ناعاقلانه و وسواس جدال و كشمكش نیز اشاره شده است. به طور كلى، در رویكردهاى گوناگون، علایم و نوع افكار و حركات اجبارى تقریبا مشابه هستند و بر علایم خاصى مثل تشریفات و آیین‏مندى‏هاى رفتارى، نشخوارهاى ذهنى و فكرى و اجتناب تأكید شده است.

مشهورترین اشكال بالینى تشریفات «شست‏وشو و پاكیزگى» است و تظاهر دیگر وسواس تشریفات «وارسى» است كه با هدف جلوگیرى از فاجعه‏هاى ویژه‏اى همچون آتش‏سوزى، دزدى و مانند آن طراحى مى‏شوند. اَشكال دیگر تشریفات به صورت «نظم و ترتیب» و «احتكار» مشاهده مى‏شود. تشریفات یا نشخوارهاى ذهنى، كه براى كاهش تشویش و ناراحتى برانگیخته مى‏شوند، توسط ترس‏هاى وسواسى طراحى مى‏گردند و شامل شمارش و وردخوانى و مانند آن هستند.

در متون و منابع اسلامى نیز به هر سه مورد مزبور یعنى «اعمال و آیین‏مندى‏هاى وسواسى»، «افكار وسواسى یا نشخوارهاى ذهنى و فكرى» و «اجتناب» اشاره شده است. در احادیث و روایات تأكید شده است كه فرد مبتلا به وسواس براى اجتناب از افكار ناخواسته و مزاحم، به رفتارهاى اجبارى پناه مى‏برد (اجتناب). در متون اسلامى، به این موضوع نیز اشاره شده است كه اعمال و رفتارهاى اجبارى ناشى از افكار و اندیشه‏هاى ناخواسته و مزاحم هستند كه فرد كنترلى بر آن‏ها ندارد و ناشى از وسوسه شیطان هستند.

در ارتباط با سبب‏شناسى وسواس، رویكردهاى شناختى ـ رفتارى بر چگونگى ادراك و ارزیابى پدیده‏ها توسط فرد تأكید دارند و این اختلال را ناشى از پردازش شناختى نادرست و غیر منطقى افراد مبتلا مى‏دانند. افراد مبتلا به وسواس نه تنها داراى احساس مسؤولیت و احساس گناه افراطى و شدید براى رخ دادن حوادث و وقایع مى‏باشند، بلكه باورهاى نادرستى در مورد شایستگى‏ها و لیاقت‏هاى خود دارند كه ناشى از كمال‏گرایى افراطى یا اخلاق‏گرایى متعالى آن‏هاست. همچنین این افراد به طور افراطى و شدیدى به افكار مزاحم و ناخواسته‏اى كه تجربه مى‏كنند اهمیت مى‏دهند و تعبیر و تفسیرهاى فاجعه‏آمیزى از این افكار دارند.

در متون و منابع اسلامى، در زمینه سبب‏شناسى وسواس، هم به نقش فرایندهاى شناختى و عقلانى مانند «عدم رشد عقلى»، «ضعف در اراده و تسلیم شدن در برابر افكار شیطانى»، «عدم اعتماد به نفس»، «توجه افراطى به غرق بودن در برابر غرایز و شهوات» و «امیال كاذب» و نیز به نقش عوامل فیزیولوژیك همچون «سوء هاضمه» و هم به نقش عوامل عاطفى و هیجانى مانند «اضطراب» اشاره شده است.

یكى از نكات اساسى كه در هر دو رویكرد بر آن تأكید بسیار مى‏شود، مسأله پیش‏گیرى و درمان است. درباره پیش‏گیرى، نظریه‏پردازان شناختى بر شناخت منطقى تأكید مى‏كنند و اعتقاد دارند كه ایجاد احساس امنیت، آرامش و تعادل روانى و شناخت منطقى مى‏توانند عوامل مؤثرى در پیش‏گیرى از اختلالات روانى باشند واین تحقق نمى‏یابد، مگر در پرتو تربیت صحیح و درست افراد و جامعه‏اى با زمینه مناسب براى پذیرش افراد سازگار و متعادل.

به دلیل این‏كه نظریه‏هاى رفتارگرایى بر یادگیرى و ارائه الگوهاى رفتارى صحیح و منطقى تأكید مى‏ورزند، پیش‏گیرى طبق رویكرد «شناخت ـ رفتار درمانگرى» شامل ارائه الگوهاى صحیح رفتارى از طریق تقویت و پاداش و روش حذف یا تنبیه و شرطى‏سازى مى‏باشد. البته باید متذكر شد كه كارایى این روش‏ها بیش‏تر در حیطه پیش‏گیرى ثانویه به اثبات رسیده است. در دیدگاه اسلامى، راهكارهایى كه از ابتلا به اختلالات روانى، از جمله وسواس فكرى ـ عملى، پیش‏گیرى مى‏كنند، شامل روش‏هاى ذكر شده در رویكردهاى روان‏كاوى، زیست‏شناختى، شناختى و رفتارى مى‏باشند. برخى از این راهكارها عبارتند از: پرورش صحیح ذهنى و رشد عقلانى، عدم به كارگیرى شیوه‏هاى سلبى در تربیت مانند تنبیه و تهدید، جلوگیرى از بروز عوامل زمینه‏ساز اختلالات روانى، همچون اضطراب و ترس، ایجاد تعادل و نظم در كلیه برنامه‏هاى زندگى، دادن آگاهى صحیح یعنى ایجاد شناخت منطقى در افراد نسبت به وظایف شرعى و اجتماعى، استفاده از گیاهان دارویى مانند سدر و ایجاد اشتغال ذهنى (قرائت قرآن و ذكر).

در زمینه درمان اختلال وسواس فكرى ـ عملى، رویكرد «شناخت ـ رفتار درمانگرى» متأثر از نظریه سالكوسكیس (1989) تأكید مى‏كند كه اگرچه «مواجهه طولانى مدت با جلوگیرى از پاسخ» در درمان بعضى از انواع وسواس موفقیت‏آمیز مى‏باشد، اما براى سایر افراد مبتلا به اختلال، مانند افرادى كه داراى افسردگى شدید و یا عقاید بیش بها داده شده هستند، سودمند نمى‏باشد. بنابراین، در این رویكرد، بر شناسایى و اصلاح ارزیابى‏هاى منفى و افكار مداخله‏گر، اصلاح نگرش‏هاى مربوط به احساس مسؤولیت و جلوگیرى از خنثى‏سازى، كه در پى ارزیابى متأثر از احساس مسؤولیت پدید مى‏آید، تأكید مى‏شود.

این در حالى است كه بر اساس متون و منابع اسلامى (آیات، احادیث و روایات)، مى‏توان از روش‏ها و فنون گوناگون شناختى، معنوى، ارتباطى، عملى و دارویى براى درمان این اختلال استفاده كرد. در واقع، در رویكرد اسلامى، بر تمام ابعاد و جنبه‏هاى این اختلال تأكید شده و درمان‏هاى گوناگونى از این قبیل در آن به چشم مى‏خورند. آگاه‏سازى فرد وسواسى از وضع نابهنجار خود و موقعیتى كه در ارتباط با خداوند دارد، پرورش عزّت نفس و تبیین منافات آن با وسواس و بندگى شیطان، تغییر موقعیت در مورد اعمال وسواسى، پناه بردن به خداوند (توكّل به خداوند) و توجه قلبى و زبانى (ذكر خدا و ذكر اهل‏بیت علیهم‏السلام )، اكتفا به واجبات و ترك مستحبات و پرداختن به ضرورت‏ها و پرهیز از اعمال غیرضرورى، توجه دادن به الگوها و اسوه‏ها در اعمال دینى و تشریح رفتار معصومان علیهم‏السلام ، غرقه سازى در امور معنوى، حسّاسیت زدایى و زدودن اشكال از ذهن فرد وسواسى، تأكید بر روزه‏دارى و پرهیز از پرخورى و درمان‏هاى دارویى مانند مصرف بعضى از مواد غذایى، به ویژه انار، خرما، سیب و روغن زیتون و انجام اعمالى كه موجب موقعیت روانى ویژه و شادابى و آرامش فرد مى‏گردد، مانند خضاب و رنگ كردن مو، بى‏اعتنایى به شك و تردید و مراقبت مستمر از فرد مبتلا به وسواس و كنترل پیوسته افكار و اعمال وى.

بنابراین، فنون درمانى برگرفته از متون اسلامى شامل فنون درمان شناختى، رفتارى و دارویى است. همچنین نتایج پژوهش‏ها نشان‏دهنده تأثیر و كارامدى بیش‏تر این فنون به صورت تركیبى است، تا به كارگیرى این فنون به تنهایى؛ زیرا به كارگیرى فنون مزبور به صورت تركیبى، اثر تعاملى ویا دست كم اثر تجمعى دارد و به بهبودى سریع‏تر، بیش‏تر و پایدار این اختلال منجر مى‏شود. بنابراین، مى‏توان نتیجه گرفت كه شیوه‏هاى پیش‏گیرانه و درمانى رویكرد اسلامى به وسواس، كلى‏تر، كامل‏تر و كارامدتر مى‏باشند.

 

 

 

 

منابع

* دانشیار علوم تربیتى دانشگاه قم و رئیس مؤسسه مطالعاتى مشاوره اسلامى (دكتراى علوم تربیتى)

** پژوهشگر در مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره) و مؤسسه مطالعاتى مشاوره اسلامى (كارشناش ارشد روان‏شناسى)

1. Obsessive – Compulsive Disorder (OCD ).

2. J. Piacentini (2000), Cognitive Behavioral Therapy of Childhood OCD. Child and Adolescent Psychiatric Clinics of North America, 8(3), 599 – 616 .

3. obsessive thoughts .

4. obsessive images .

5. obsessive yuminations .

6. obsessive doubts .

7. obsessive impulses .

8. obsessive rituals .

9ـ نصرت‏الله پورافكارى، افسردگى واكنش یا بیمارى، تهران، آزاده، 1371.

10ـ كیت هاوتون، كرك پاتریك، سالكوسكیس و كلارك (1989)، رفتار درمانى شناختى: راهنماى كاربردى در درمان اختلال‏هاى روانى، ترجمه قاسم‏زاده، تهران، ارجمند، 1376.

11ـ مایكل گلدز، دنیس گات و ریچارد مى‏یر، مبانى روان پزشكى آكسفورد، ترجمه كیانوش هاشمیان و ابوحمزه الهام، تهران، تبیان، 1377.

12. J. Piacentini, Opcit .

13ـ على‏نقى فقیهى، شناخت مشاوره از دیدگاه اسلامى (چكیده مقالات دومین همایش)، تهران، سپهر، 1379، ص 97.

14ـ اثیرالدین محمد بن یوسف بن ابى حیان اندلسى، تفسیر البحر المحیط، ج 10، ص 579.

15ـ محمود ارگانى بهبهانى، شناخت و درمان وسوسه و وسواس در اسلام، قم، مجمع ذخائر اسلامى، 1379، ص 20 ـ 19.

16ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 57، ص 122.

17ـ محمود ارگانى بهبهانى، پیشین، ص 21.

18ـ ابن منظور، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربى، ج 15، ص 293.

14

19ـ محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 66، ص 163، ح 20، 4 تا 43 و ج 82، ص 83، ح 30.

20ـ على‏اكبر دهخدا، فرهنگ دهخدا، ج 14، حرف واو.

21ـ امام خمینى، چهل حدیث، تهران، رجاء، 1368، ص 402.

22ـ ر.ك.به: یحیى سیدمحمدى، وسوسه و وسواس در اسلام.

23ـ كنزالعمّال، ح 1266.

24ـ شیخ حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج 1، ص 231، ج 5 و 6.

25ـ همان، ج 1، ص 46 / محمدبن یعقوب كلینى، اصول كافى، ج 1، ص 11.

26ـ محمدبن یعقوب كلینى، پیشین، ج 2، ص 424، ح 2.

27ـ على‏نقى فقیهى، پیشین، ص 98.

28ـ محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 66، ص 163.

29ـ همان، ج 72، ص 69.

30ـ محمدبن یعقوب كلینى، پیشین، ج 1، ص 11.

31ـ همان، ج 1، ص 11 / شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 1، ص 46.

32ـ محمدبن یعقوب كلینى، فروع كافى، ج 3، ص 4، ح 7.

33ـ محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 76، ص 87 / شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص 19.

34ـ محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 92، ص 290.

35ـ امام خمینى، پیشین، ص 405ـ 406.

36ـ على‏نقى فقیهى، پیشین، ص 101.

37ـ محمدبن یعقوب كلینى، اصول كافى، ج 2، ص 424 / همو، فروع كافى، ج 3، ص 14.

38ـ نهج‏البلاغه، خ 91.

39ـ محمدبن یعقوب كلینى، فروغ كافى، ج 3، ص 14 و ص 360.

40ـ آمدى، غررالحكم و دررالكلم، ج 5، ص 352.

41ـ یحیى سید محمدى، پیشین، ص 76.

42ـ محمود ارگانى بهبهانى، شناخت و درمان وسوسه و وسواس در اسلام، ص 121.

43ـ محمدبن یعقوب كلینى، اصول كافى، ج 2، ص 424.

44ـ محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 10، ص 102.

45ـ همان، ج 66، ص 162، ح 36 تا 42.

46ـ ابى جعفر احمدبن محمدبن خالد البرقى، المحاسن، ق. المجمع العالمى لاهل‏البیت علیهم‏السلام ، 1413، ج 2، ص 553.

47ـ شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 5، ص 96، باب 97، ح 6025.

48ـ محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 62، ص 300.

49ـ ابى‏جعفراحمدبن‏محمدبن خالدالبرقى،پیشین،ج2، ص 485.

50ـ همان، ج 201، ص 789 / محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 66، ص 126.

51ـ محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 69، ص 69.

52ـ ر.ك: جمشیداحمدى، وسواس‏ودرمان‏آن، شیراز،نوید،1368.

53ـ محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 76، ص 97.

54ـ نهج‏البلاغه، حكمت 312.

55ـ محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 72، ص 124، روایت 2.

56. Neutralization .

57. Compulsive Behavior .

58. Avoidance Behavior .

59. S.J. Rachmn & R.L. Hodgson (1980), Obsessions and Compulsions , Englewood Cliffs, NJ: Prentice Hall .

60. Diagnostic and Statistical ManuaI of Menta Disorder (DSM- IV ).

61ـ گیل اس استكتى، درمان رفتارى وسواس، ترجمه عباس بخشى‏پور، تبریز، مؤسسه انتشاراتى روان پویا، 1376.

62. Perfectibility .

63. Morality .

64. M.H. Freeston, R. haducuer, F. Gagnon & N. Thibodeau (1993), Belifs about Obsessional Thoughts, Journal of Psychopathology and Behavioral Asse ssment, 15, 1-27 .

65ـ وسواس، برداشت‏ها و درمان‏رفتارى، گیل اس استكتى و همكاران، ترجمه امیر هوشنگ مهریار، تهران، پویا، 1373.

66. P.M.Salkovskis, D. Westbrook, J. Davis, A. Jeavons & A. Gledhill (1994), Effects of Neutalizing of in Trusive Thoughts: An Experiment Investigation .

67ـ بهروز میلانى فر، بهداشت روانى،تهران،قومس،1372،ص53

68. P.M. Salkovskis, C. Richards & E. Forrester (1995), The Relation between Obsessional Problems and Intrusive Thoughts: Behavioral and Cognitive Psychothrapy, 23, 281, 299 .

69ـ ر.ك.به: كیت هاوتون و همكاران، پیشین.

70. form .

71. Content .

72. Idiosyncratic .

73. Self0 ontrol .

74. Self – monitoring .

75. P.M. Salkovskis, P. Cambell (1994), Thought Suppression in Naturally .

76. P.M. Salkovskis, Cognitive – Behavioral Factors and The Persisstence of Intrusive Thoughts in Obsessional Problems: Behaviors Research and Theory, 27 , 677, 682 / P.M. Salkovskis & H.C. Warwick (1988), Cognitve Theorg of Obsessive Compulsive Disorder: In the Theory and Practice of Cognitive Theory ( Perris, C.Blackburn, I.M. and Perris H. eds), P.P 376 – 395, Springer , Heidelbery .

··· سایر منابع

1. The Etiology of Obsessive – Compulsive Disorder Behavior and Research, 35 (3), 211- 219.

2. Occuring negative In Trusive Thoughts: Behavior Research and Therapy, 32 , 1-8.

3. American Psychiatric Association (1994), Diagnostic, and Statistical Manual of Mental Disorders, Fourth Edition .

4. P.M. Salkovskis (1985), Obsessional – Compulsive Problems: Acognitive – Behavioral analysis; Behavior Research and Therapy, 23, 571 – 583 .

5. I.M. Marks (1986), Fears, Phobias and Rizuals (New York: Oxford University Press ).

6. S. Rachman (1996), Obsessions, Responsibility, and Guilt: Behavior Research and Therapy, 31, 149 – 254 .

7. S. Rechman, R. Hodgson & I.M. Marks (1971), How to Remain Neutral: An Experimental Analysis of Neutralization: Behavior Research and Therapy, 34, 889 – 898.

8. A.E. Bergin (1991), Values and Religious lssues in Psycho Therapy and Mental Health. American Psychologist, 45, 394- 403 .

9. O. Conner, K. Todorov, c. Rebillard, S. Borgeat & M. Brault (1999 ) Cognitive – Behavior Therapy and Medication in The Treatment of Obsessive – Compulsive Disorder, Canadian, journal of Psychiatry, 44 (1), 64- 72 .

10. M.J. Kozak, M.R. Liedowitz & E.B. Foa (2000), Cognitive Behavior Therapy and Pharmacotherapy for Obsessive – Compulive Disorde, Goodman, Waynek , Rudorfer, Maltt Hew, V. (Eds), Personality and Clinical Psychology Series .

11. S. Rachman (1997), A Cognitive Theory of Obsessions: Behavior Research and Therapy, 35, 793- 802 .

12. P.M. Salkovskis & D. Westbrook (1989) Behavior Therapy and Obsessional Rumminations: Can Failure be Turned in to Success, Behavior Research and Therapy, 27, 149 – 160 .

https://www.nedayemehr.ir/images/article/no-image-content.jpg
///

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *