ورود و عضویت
0
سبد خرید شما خالی است
0
سبد خرید شما خالی است

هلوگرافی تله پاتی

0 دیدگاه

مشاهده و مطالعه مقاله بسیار جالب ، خواندنی ، آموزنده و بحث انگیز استادم جناب آقای دكتر محمود بهزاد در روزنامه همشهری (1) كه به نحوی بسیار استادانه و با كلام و نوشتاری بسیار شیوا و روان ، نكته ای پیچیده از كار مغز را مورد بحث و بررسی قرار داده بود، مرا برانگیخت تا درباره یك نكته مهم دیگر در زمینه كاركرد مغز طلب بنویسم . با مشاهده كلمه هلوگرام در یكی از آگهی

های تبلیغاتی این روزنامه ، بر این اندیشه راسخ تر شدم . اما بیم آن دارم كه نتوانم آن چنان كه باید ، حق مطلب را ادا كنم و در محضر استاد خجلت زده و شرمنده گردم .تا چندی پیش ، مسایلی مانند تله پاتی ، روشن بینی ، روشن شنودی ، خواندن فكر ، انتقال فكر و را در مبحثی به نام علومغریبه یا علوم خفیه دسته بندی می كردند(2). عده ای نیز معتقد بودند كه پدیده ها در واقع قدرتی فوق طبیعی است كه در وجود بعضی افراد به ودیعه نهاده شده است (3). به هر حال، این قدرت ها چه فوق طبیعی باشند و چه نباشند ، واقعیتی ملموس به شمار می روند كه با پیشرفت علوم و تكنولوژی ، پرده از اسرار و رمز و رازشان برگرفته می شود.

 

برای آغاز بحث از كلمه تله پاتی ( Telepthie ) به فرانسه و Telepthy به انگلیسی آغاز می كنیم . در فرهنگ روانپزشكی آكسفورد، بدون آن كه این كلمه ، تعریف شود آن را به مبحث ادارك فوق حسی ارجاع داده و در مبحث اخیر، تله پاتی و روشن بینی را مقوله ای مشابه دانسته و آنها را از انواع شناخت یا شعور فرا طبیعی پنداشته است (4). به این جهت از این فرهنگ تخصصی ، نكات زیادی عایدمان نمی شود . در (لغت نامه روانشناسی ) ، برای كلمه تله پاتی ، دو حالت طبیعی و غیر طبیعی قایل شده و اضافه شده است كه حالت تله پاتی در آن دسته از بیماریهای روانی نیز دیده می شود كه بیمار دارای هذیان مزمن است (5). در (فرهنگ علوم رفتاری ) در تعریف تله پاتی گفته شده است كه تله پاتی عبارت است از (انتقال افكار از شخصی به شخص دیگر ، از فاصله دور و بدون ارتباط مستقیم)(6)

اگر چه كتب بسیاری در این زمینه به رشته تحریر درآمده و در هر یك از این كتب بنا به سلیقه مترجمان فارسی زبان ، از كلمات مترادف فراوانی مانند تخاطر(7) ، دور آگاهی (8) مقارنه روانی ، ارتباط روانی از دور(9)، انتقال حسیات (10)، دور احساسی (11) استفاده شده است ، ولی در بسیاری موارد این اصطلاح تعریف نشده و ارتباط آن با پدیده های دیگر مانند روشن بینی ، روشن شنودی و انتقال فكر و آشكار نگشته است . خوشبختانه در دو فرهنگ معتبر فارسی، این كلمه به همین ترتیب به فارسی نوشته شده است . چنان كه در فرهنگ معین در برابر این كلمه می خوانیم : (ارتباط فكری میان دو تن از مسافت دور، انتقال فكر(12) و در فرهنگ دو جلدی عمید این گونه آمده است : انتقال فكر ، انتقال حسیات ، رابطه معنوی ، ارتباط فكری میان دو نفر از راه دور، القای مطلبی از راه دور ، از طرف كسی برای كسی دیگر از طریق انتقال فكر، ظهور واقعه ای كه در محلی رخ داده ، در ذهن كسی كه در محل دیگر اقامت دارد. (13)

و در نهایت باید گفت كه آخرین تعریف تله پاتی عبارت است از : (هر گاه شخصی به اطلاعاتی دسترسی داشته باشد كه در اختیار دیگری نیست و تحت بعضی شرایط و از طریق مجاری شناخته شده حسی كه به شدت كنترل می شود، نفر دومی بتواند در حدی بالاتر از سطح سازگار با حساب احتمالات ، به این اطلاعات دسترسی پیدا كند، گویند تله پاتی وجود دارد ) (14) و آیا این همان پدیده ای نیست كه علامه دهخدا در گنجینه گرانبهای خود در برابر كلمه (توارد ) نوشته است ؟ به اصطلاح شعرا، واقع شدن مصراع یا بیت از طبع دو شاعر، بی اطلاع یكدیگر ) و نیز در یادداشت های علامه در برابر این واژه چنین آمده است : (گذشتن مضمون یا تعبیری در خاطر شاعری ، مثل آنچه در خاطر شاعر دیگر گذرد. به غیر اخذ و سرقت ) (15) . پس آیا بهتر نیست اگر می خواهیم به جای تله پاتی ، از لغت دیگری استفاده كنیم ، به جای كلمات دور از ذهن و مجعول ، از كلمه توارد استفاده كنیم كه شعرای پارسی زبان نیز استفاده كرده اند ؟ ضمناً در كتب حكمت فارسی، گفته شده است كه (توارد خاطرین ) معادل تله پاتی است .

درباره ارتباط تله پاتی میان دو نفر، هزاران مورد ثبت شده وجود دارد. (16) حتی در كتب عرفانی فارسی نیز می توان به این گونه موارد برخورد. از جمله مولانا در كتاب مثنوی شریف خود می فرماید كه بندگان خاص خداوندی كه دانا به غیب است ، در عالم روح ، جاسوس دلها هستند:

بندگان خاص علام الغیوب

در جهان جان ، جواسیس القلوب (17)

یعنی افرادی وجود دارند كه از هر چه در ضمیر سایر آدمیان می گذرد، اطلاع دارند . از جمله این افراد ، شخصی عارف بود كه احمد بن عاصم انطاكی نام داشت و شرح حال و گفته هایش در نفحات الانس جامی آمده است (18) و به قول نویسنده رساله قشیریه در باب این شخص (خود عارفی راستین بود و به جهت تیزی فراست (جاسوس القلوب ) خوانده می شد) (19) و آیا این جاسوس القلوب بودن به معنای خواندن فكر نیست ؟

به هر حال، باید گفت در تمام مواردی كه در تجربه از تله پاتی استفاده شده است ، وجود یك پیوند عاطفی قوی میان دو نفر به اثبات رسیده است . البته ، بعضی از مدارك موجود در این مورد ، مضحك و خنده آور است . درباره تله پاتی ، تجربیات علمی بسیاری در سطح دانشگاه ها انجام شده است . این تحقیقات از اوایل دهه سوم قرن گذشته به صورت جدی تر انجام شد. دانشگاه دوك در آمریكا، دانشگاه آكسفور در انگستان و گروه (پوپوف ) ، شامل دانشمندان رسمی دولت شوروی سابق ، پیشگام انجام این تجربیات به شمار می روند. زمینه تجارب در دانشگاه دوك تا حدی پیشرفت داشته است كه تمامی مسایل مربوط به كشف و شهود، مكاشفه ، الهام ، روشن بینی در تمام زمینه های زندگی و حتی كشف جرایم و تشخیص قاتل را فرا می گیرد (20).

گروه پوپوف ، بعد از انجام تجارب گزارش كرد كه : (ظرف یك تا پنج ثانیه پس از آغاز انتقال تله پاتی ، فعال شدن غیر معمول مغز مشاهده می شود) (21) به این ترتیب بود كه ارتباط میان تله پاتی و موج آلفا اهمیت یافت . موج آلفا ، یكی از انواع امواج مغز اهمیت یافت . موج آلفا، یكی از انواع امواج مغز است كه در حالت آرامش مشاهده می شود. گفته شده است تمامی افرادی كه در تجربه های آزمایشگاهی تله پاتی شركت داشته اند دارای حالت ذهنی خاصی بوده اند . یكی از این افراد گفته است :‍‍ ‎ توجه خود را به سوی یك نقطه پوچ متمركز كرده بودم . ابداً به هیچ چیز فكر نمی كردم وفقط به نقطه ثابتی می نگریستم و اگر امكان داشت ذهنم را كاملاً خالی می كردم ) (22) . با مشخص شدن این مطلب كه فرستنده و گیرنده پیام باید دارای موج مشا به باشند، سبب شده است تا دستگاهی به نام آلفافون ساخته شود كه وجود یا فقدان امواج آلفا را به انسان خبر می دهد(23) . گفته می شود كه میان دوقلوهای یك تخمكی ، كه در زمانی خاص به یك نوع بیماری مبتلا بوده اند ، حالت تله پاتی بیشتر دیده می شود . از تله پاتی در زمینه رویاها نیز استفاده شده و نتایج جالب توجهی حاصل گشته است (24). با این همه تجارب، هنوز ساز و كار تله پاتی و سایر پدیده های وابسته بدر بوته ابهام است .

اما شاید بتوان با شناخت روش ایجاد تصویر با روش جدید هلوگرافی ، نحوه كاركرد بخشی از مغز انسان را از تیرگی و ابهام به در آورد. زیرا چنان كه گفته می شود، مغز آدمی یكی از پیچیده ترین اعضای وجود انسان است و آنچنان كه می گویند در این ساختنمان ، شگفت ، متجاوز از 14 تا 25 هزار میلیون یاخته عصبی یا نورون به كار گرفته شده است (25) . از این رو است كه این ساختار انسانی را (رایانه جاندار) (26) یا به قول استاد (بیوكامپیوتر) می نامند. هنوز شمار ناشناخته های مربوط به مغز، از میزان اطلاعات موجود در این باره بیشتر است . هنوز نمی دانند كه محل ذهن ، عقل ، ناخودآگاه ، عواطف و ارتباط این حالت با مغز چگونه ، با چه مكانیسم و در كجا انجامی می گیرد. و بیشتر اطلاعات موجود به رغم دست یافتن بشر به تكنولوژی پیشرفته ، بر پایه فرضیه و نظریه و حدس و گمان استوار است . اما درباره مكانیسم تلی پاتی و پدیده های وابسته شاید ، مطالعه مكانیسم هلو گرافی روشن كننده باشد. هولوگرافی یا هلوگرافی یكی از پیشرفت های شگفت انگیز و مسحور كننده علم در زمینه فیزیك نور و استفاده از امواج لیزر است . در پیشبرد این روش یكی از دانشمندان ایرانی به نام پروفسور جوان سهم بسزا داشته است . پیدایش این روش عكسبرداری و تصویر سازی ، ذهن بسیاری از جهانیان را به خود مشغول داشته است . هلوگرافی در واقع به معنای ایجاد یك تصویر عكاسی منحصر به فرد بدون استفاده از عدسی است (27). مانند تلگرام كه نوشته به دست آمده از كار با دستگاه تلگراف است و الكترو كاردیوگرام كه نوار حاصل از ثبت كار قلب با دستگاه الكتروكاردیوگرافت است ، ثبت عكسبرداری از تصویر به این روش را هلوگرام یا هولوگرام می نامند. هلوگرام مجموعه ای از باریكه های و حلقه های نورانی غیر قابل تشخیص است ولی وقتی كه با یك موج نورانی پیوسته مثل موج لیزر روشن می شود، به صورت جسم اولیه سه بعدی جلوه گر می شود . این تصویر سه بعدی از طریق برخورد و تأثیر متقابل امواج نور با یكدیگر و در فضا ایجاد می گردد.

اساس كار هلوگرافی بسیار ساده است . همان گونه كه در نمودار ساده متن مشاهده می كنید، برای ثبت هر تصویر به روش هلوگرافی ، یك موج نور پیوسته لیزر یعنی نوری كه دارای یك طول موج باشد (توجه كنید) را از منبع نورانی به یك آینه و از این آینه به منشوری می تابانند كه نیمی از این منشور را نیز به صورت آینه در آورده اند . این موج نود، پس از برخورد با این منشور به دو موج نور تجزیه می شود. این دو موج با هم شبیه بوده و با یكدیگر زاویه قائمه یا 90 درجه می سازند. برای ساده شدن مطالعه این دو موج ، یكی را موج اول یا موج منبع می نامیم و دیگری را موج دوم یا موج شیئی می خوانیم . موج اول یا موج منبع پس خروج از منشور، برای آن كه تقویت شده و عریض شود از یك مجموعه عدسی گذارنده می شود و به آینه ای برخورد می كند و از طریق این آینه به صفحه هلوگرافی تابانیده می شود. در این مرحله ، موج اول هنوز با جسمی كه باید از آن تصویر تهیه شود، در این مرحله ، موج اول هنوز با جسمی كه باید از آن تصویر تهیه شود، برخورد نكرده است و اصولاً این موج به جسم برخورد نمی كند. موج دوم یا موج شیئی نیز پس از گذشتن از یك عدسی ، برای تقویت شدن به آینه دیگری تابانیده می شود و از طریق این آینه به جسم تابانیده می شود. بخشی از امواجی كه به جسم تابانیده شده است به صفحه هلوگرافی می رسند. از آنجا كه موج نوری اول و موج جسم ، نزدیك صفحه هلوگرافی با هم برخورد می كنند، یك الگوی موجی مركب تشكیل می شود و با قراردادن فیلم هلوگرافی روی صفحه، تصویری سه بعدی برآن نقس می بندد.

برخلاف عسكبرداری معمولی ، الگوهای تولید شده در فیلم هلوگرافی ، در واقع الگوی جسمی نیست كه از آن تصویر به دست آورده اند ، بلكه همانطور كه گفته شد الگویی است كه از تداخل و تأثیر متقابل دو موج نور پس از برخورد در سطح فیلم به وجود آمده اند . در حقیقت این الگو به جای آن كه به صورت یك تصویر باشد، به شكل طرح های هندسی است و اگر تجهیزات مناسبی در اختیار داشته باشیم ، مشاهده می شود كه انعكاس موج لیزر را از طریق صفحه كامل هلوگرافی ، به جای آنكه روی یك صفحه ، تصویر ایجاد كند، در فضا یك تصویر سه بعدی از جسم ایجاد خواهد كرد.

در عكسبرداری معمولی، باید جلوی تصویر ایجاد شده یك صفحه حساس یا فیلم قرار دهند تا امواج با آن برخورد نمایند و در چشم بیننده منعكس شوند ولی در روش هلوگرافی وجود پرده یا صفحه لازم نیست و چشم می تواند در فضا تصویر را ببیند .

در عكسبرداری معمولی ، برای تكثیر تصویر باید از فیلم به طور كامل استفاده كرد، ولی در هلوگرافی با استفاده از هر تكه تصویر سه بعدی موجود می توان تصویر جسم را به طور كامل به دست آورد. حال با مشخص شدن مكانیسم كارهلوگرافی به مسأله اولیه خود برمی گردیم تا مكانیسم تله پاتی و پدیده های وابسته را روشن كنیم .

در روانشناسی نظری ، برای توجه مكانیسم تله پاتی ، روشن بینی ، انتقال و خواندن فكر، كشف و شهود و تمامی موارد وابسته معتقدند كه احتمال دارد ظاهر شدن اشیاء در فضا و افكار در مغز دو انسان جدا از هم ، كار نیمكره های مغز باشد. زیرا مغز می تواند چیزی شبیه فیلم هلوگرافی ایجاد كند و سپس ، شعور آن را به صورت تصویر ، سازمان دهد. البته ، حتی با گسترش اطلاعات در زمینه مكانیسم بینایی و دیدن ، هنوز مشخص نیست چگونه نوری كه به درون چشم وارد می شود و به سوی قشر بینایی انتقال می یابد، دچار تغییر و تحول می گردد. تا بتواند اشیاء و افكار بیرون جمجه را بسازد . به تصور نگارنده ، برای انجام تله پاتی میان دو نفر همان گونه كه در متن هم توجه داده شد باید امواج مغزی گیرنده و فرستنده از یك نوع و همگون باشد. به این معنی كه با قطبی كردن و استفاده از یك طول موج می توان به این مهم دست یافت . اما چگونه می توان فقط از یك نوع موج استفاده نمود. مولوی در دفتر ششم مثنوی به روشن بینی یا گذاره شدن حواس و تأثیر آن در این مسایل اشاره دارد و می گوید:

 

چون گذاره شد حواسش از حجاب پی پیاپی گردش دید و خطاب (28)

پی پیاپی گردش دید و خطاب (28) پی پیاپی گردش دید و خطاب (28)

در اوپانیشاد هم در اهمیت ذكر (اوم) كه معادل اسم شریف (هو ) است آمده كه (هر كس به ذكر «اوم » مداومت كند پس از مراحلی صاحب كشف شود » (29) و این ، صاحب كشف گشتن و گذاره شدن حواس، چیزی جز همان تله پاتی و پدیده های وابسته نیست (30).

 

دكتر فرخ سیف بهزاد

https://www.nedayemehr.ir/images/article/no-image-content.jpg
///

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *